کمیته گزارشگران حقوق بشر- مجید دری، فعال دانشجویی و عضو شورای دفاع از حق تحصیل که دوران حبس خود را در تبعید در زندان شهر بهبهان میگذراند، با نوشتن گزارشی از وضعیت زندانیان مالی در این زندان، به بررسی شرایط آنان پرداخته است. او با ذکر برخی کمکهایی که به این زندانیان میشود، از مقامات سوال کرده است که چرا این کمکها را از سایر زندانیان دریغ میکنند؟
متن گزارش مجید دری به شرح زیر است:
زندانیان مالی، شامل موضوعات کلاهبرداری، چک، مهریه و .. هستند. موضوع "مهریه" که خود نیاز به بحث مفصلی دارد، اما جمله مشترکی که در بین زندانیان مهریه رایج است- البته نه همه- این است که" وقتی قانون اینطوری از زنها حمایت میکنه، اونا هم فوری ما رو میاندازن زندان، ای تف به این قانون"
وقتی با آنان صحبت میکنم، میبینم که اکثرشان به دلیل خیانت به همسرانشان و مطلع شدن همسر و استفاده از تنها ابزار قانونی، به زندان افتادهاند. البته این افراد در ابتدا به شدت موضوع " خیانت" را انکار میکنند اما پس از مدتی خود را لو میدهند. در این قبیل پروندهها، زنان در غالب موارد با اخذ مبلغ اندکی- مقدار مهریه هرچقدر که میخواهد باشد- و حضانت فرزند- اگر وجود داشته باشد- رضایت میدهند و طلاق میگیرند.
این را نباید فراموش کرد که مرد میتواند با استفاده از راهکارهای قانونی پیش رویش و با توسل به حکم "اعسار" و در صورت مطلع بودن، انتقال اموالش به دیگران از پرداخت مهریه فرار کرده و با پرداخت مبلغی در سر هر ماه، قضیه را فیصله دهد. کاش دختران ما میفهمیدند که چقدر بنیان مهریه متزلزل است و گزینههای دیگری را برای حمایت از خود در جریان زندگی زناشویی امتحان میکردند و کاش مردان با اندکی تعهد دست کم با شرافت نسبت به ادای دیون خود اقدام کرده و این چنین باعث سلب اعتماد و بیاخلاقی در جامعه نمیشدند.
کلاهبرداری هم شاخههای مختلفی دارد. فروش مال غیر، خیانت در امانت و .. که به آن حبس تعلق میگیرد و تا رضایت شاکی در پرونده نباشد حق استفاده از تسهیلات زندان از مجرم سلب می شود.
اما از همه جالبتر موضوع زندانیان مربوط به "چک" است. متهمان کشیدن"چک بلامحل" موقعیت مناسبتری نسبت به سایر زندانیان دارند. در سفرهای استانی مبالغ خوبی جهت آزاد کردن این دسته از زندانیان داده میشود.
مرخصیهای طولانی مدت، استفاده از تسهیلات ستاد حمایت از زندانیان، همگی مشمول این دسته از زندانیان میشود. در این میان سرِ دریافتکننده چک کلاه میرود، فرد چک میکشد و بعد در صورتیکه دست شاکی به او رسید، البته با صرف هزینههای لازم تا اخذ حکم جلب، به زندان میافتد و سپس آنقدر این دست و آن دست میکند تا شاکی به نصف یا حتی یک سوم مبلغ چک رضایت داده و آزاد میشود.
درحالی که بانک بابت یک روز تاخیر در پرداخت قسط وام جریمه دریافت میکند، اگر ماهها و یا حتی سالها از تاریخ چک بگذرد هیچ وجه و یا سودی به شاکی پرداخت نمیشود، چون سود تلقی شده و ربا نامیده میشود.
حدود 7-8 ماه پیش بخشنامهای به زندان آمد که دولت نصف مبالغ چکهای زیر یک میلیون تومان را پرداخت میکند مشروط بر اینکه رضایت شاکی جلب شود و جدیدا گفته میشود، قرار است کل مبلغ بدهکار به صورت وام پرداخت شود و سپس فرد اقساط آنرا پرداخت نماید. یکبار هم گفته شد، 40 درصد دولت، 40 درصد خود فرد، و 20 درصد هم شاکی باید رضایت دهد.
از جیب دیگران و البته بیت المال زندانی آزاد میکنند. نور چشم دولت به قول اخوان" دزد آقا". از چه ردیف بودجهای و طی چه قانونی از بیت المال به این افراد کمک میشود. ؟
آیا این رهنمون ساختن افراد به استفاده از چک و بالطبع استفاده از تسهیلات زندانیان این جرایم است؟ فردی که چک کشیده و خانه و زندگی آنچنانی برای خودش ساخته است و بعد هم ممیگوید، پول ندارم. این سلب اعتماد از سایر افراد جامعه نیست؟ بیگمان رسیدگی به وضعیت زندانیان و کمک به آزادی آنها امر نکوهیدهای نیست اما چرا تنها برای این گروه از زندانیان؟
آیا کسی که برای رفع گرسنگی و رفع حوائج زندگیش دست به دزدی یا حمل مواد مخدر زده نیازمند کمک نیست؟ یا اصلا این پولهای بادآورده چرا صرف کارهای زیرساختی و مادنگار نمیشود؟ آیا این کارها نوعی ژست برای نشان دادن حسن نیت- نداشته- به جامعه نیست که ما این تعداد زندانی را آزاد کردیم؟
مجید دری/ زندان فجر بهبهان
متن گزارش مجید دری به شرح زیر است:
زندانیان مالی، شامل موضوعات کلاهبرداری، چک، مهریه و .. هستند. موضوع "مهریه" که خود نیاز به بحث مفصلی دارد، اما جمله مشترکی که در بین زندانیان مهریه رایج است- البته نه همه- این است که" وقتی قانون اینطوری از زنها حمایت میکنه، اونا هم فوری ما رو میاندازن زندان، ای تف به این قانون"
وقتی با آنان صحبت میکنم، میبینم که اکثرشان به دلیل خیانت به همسرانشان و مطلع شدن همسر و استفاده از تنها ابزار قانونی، به زندان افتادهاند. البته این افراد در ابتدا به شدت موضوع " خیانت" را انکار میکنند اما پس از مدتی خود را لو میدهند. در این قبیل پروندهها، زنان در غالب موارد با اخذ مبلغ اندکی- مقدار مهریه هرچقدر که میخواهد باشد- و حضانت فرزند- اگر وجود داشته باشد- رضایت میدهند و طلاق میگیرند.
این را نباید فراموش کرد که مرد میتواند با استفاده از راهکارهای قانونی پیش رویش و با توسل به حکم "اعسار" و در صورت مطلع بودن، انتقال اموالش به دیگران از پرداخت مهریه فرار کرده و با پرداخت مبلغی در سر هر ماه، قضیه را فیصله دهد. کاش دختران ما میفهمیدند که چقدر بنیان مهریه متزلزل است و گزینههای دیگری را برای حمایت از خود در جریان زندگی زناشویی امتحان میکردند و کاش مردان با اندکی تعهد دست کم با شرافت نسبت به ادای دیون خود اقدام کرده و این چنین باعث سلب اعتماد و بیاخلاقی در جامعه نمیشدند.
کلاهبرداری هم شاخههای مختلفی دارد. فروش مال غیر، خیانت در امانت و .. که به آن حبس تعلق میگیرد و تا رضایت شاکی در پرونده نباشد حق استفاده از تسهیلات زندان از مجرم سلب می شود.
اما از همه جالبتر موضوع زندانیان مربوط به "چک" است. متهمان کشیدن"چک بلامحل" موقعیت مناسبتری نسبت به سایر زندانیان دارند. در سفرهای استانی مبالغ خوبی جهت آزاد کردن این دسته از زندانیان داده میشود.
مرخصیهای طولانی مدت، استفاده از تسهیلات ستاد حمایت از زندانیان، همگی مشمول این دسته از زندانیان میشود. در این میان سرِ دریافتکننده چک کلاه میرود، فرد چک میکشد و بعد در صورتیکه دست شاکی به او رسید، البته با صرف هزینههای لازم تا اخذ حکم جلب، به زندان میافتد و سپس آنقدر این دست و آن دست میکند تا شاکی به نصف یا حتی یک سوم مبلغ چک رضایت داده و آزاد میشود.
درحالی که بانک بابت یک روز تاخیر در پرداخت قسط وام جریمه دریافت میکند، اگر ماهها و یا حتی سالها از تاریخ چک بگذرد هیچ وجه و یا سودی به شاکی پرداخت نمیشود، چون سود تلقی شده و ربا نامیده میشود.
حدود 7-8 ماه پیش بخشنامهای به زندان آمد که دولت نصف مبالغ چکهای زیر یک میلیون تومان را پرداخت میکند مشروط بر اینکه رضایت شاکی جلب شود و جدیدا گفته میشود، قرار است کل مبلغ بدهکار به صورت وام پرداخت شود و سپس فرد اقساط آنرا پرداخت نماید. یکبار هم گفته شد، 40 درصد دولت، 40 درصد خود فرد، و 20 درصد هم شاکی باید رضایت دهد.
از جیب دیگران و البته بیت المال زندانی آزاد میکنند. نور چشم دولت به قول اخوان" دزد آقا". از چه ردیف بودجهای و طی چه قانونی از بیت المال به این افراد کمک میشود. ؟
آیا این رهنمون ساختن افراد به استفاده از چک و بالطبع استفاده از تسهیلات زندانیان این جرایم است؟ فردی که چک کشیده و خانه و زندگی آنچنانی برای خودش ساخته است و بعد هم ممیگوید، پول ندارم. این سلب اعتماد از سایر افراد جامعه نیست؟ بیگمان رسیدگی به وضعیت زندانیان و کمک به آزادی آنها امر نکوهیدهای نیست اما چرا تنها برای این گروه از زندانیان؟
آیا کسی که برای رفع گرسنگی و رفع حوائج زندگیش دست به دزدی یا حمل مواد مخدر زده نیازمند کمک نیست؟ یا اصلا این پولهای بادآورده چرا صرف کارهای زیرساختی و مادنگار نمیشود؟ آیا این کارها نوعی ژست برای نشان دادن حسن نیت- نداشته- به جامعه نیست که ما این تعداد زندانی را آزاد کردیم؟
مجید دری/ زندان فجر بهبهان