۱۳۹۱ دی ۲۱, پنجشنبه

نرخ بیکاری استان کرمانشاه افزایش یافت

کرمانشاه پست: آمارها نشان می دهد که نرخ بیکاری در استان کرمانشاه افزایش یافته است
ایلنا ـ کرمانشاه: آمارها نشان می دهد که نرخ بیکاری در استان کرمانشاه نسبت به سالهای گذشته افزایش یافته است.

به گزارش خبرنگار ایلنا از کرمانشاه، درگاه آمار ایران نتایج آمارگیری نیروی کار تابستان سالجاری را منتشر کرد.

بر اساس این آمار نرخ بیکاری استان 1/14 درصد اعلام شده که نسبت به مشابه سال قبل 4/2 درصد افزایش را نشان می دهد.

افزایش نرخ بیکاری استان در حالی است که مقامات دولتی همواره از افزایش سهم اشتغال در استان سخن می گویند، ادعایی که با آمار منتشره همخوانی ندارد.

در همین حال نعمت منوچهری نماینده مردم پاوه و اورامانات در مجلس شورای اسلامی با ابراز تردید نسبت به این آمار می گوید: نرخ بیکاری در کرمانشاه بسیار بیشتر از آمارهای اعلام شده است و دولت به وعده هایش عمل نکرده است.

از سوی دیگر فتح الله حسینی و عبدالرضا مصری نمایندگان دیگر استان در مجلس؛ استان کرمانشاه را در ابتدای جدول نرخ بیکاری کشور می دانند.

مقامات مسئول در قبال آمار منتشره رسمی اخیر سکوت کرده اند.

رو در رویی غیرمستقیم خامنه ای و گماشته اش


جعفر پویه
 

محمود احمدی نژاد، گماشته عاصی رهبر، منصوب در پست ریاست جمهوری، روز گذشته (چهارشنبه) در حاشیه جلسه هیات دولت در گفتگو با خبرنگاران به آنانی که در پی مداخله در انتخابات هستند هشدار داد.

محمود احمدی نژاد در پاسخ خبرنگاری در مورد مهندسی انتخابات گفت: "هرکس بخواهد مردم را مدیریت کند، مردم او را مدیریت می کنند."

هرچند به ظاهر در این جمله، احمدی نژاد نسبت به حرفهای علی سعیدلو، نماینده ولی فقیه در سپاه، واکنش نشان داده که گفته بود: "سپاه تنها چارچوبها و معیارها را تبیین می‌کند و این به معنای دخالت در انتخابات نیست، بلکه وظیفه ذاتی ما مهندسی معقول و منطقی انتخابات است."

و روز قبل از آن نیز محمدعلی آسودی، معاون فرهنگی و تبلیغات سپاه، خبر داد: "از الان مسوولیت داریم تا سران فتنه و منحرفین را کنترل کنیم. امسال فتنه و مشکلات ما قبل از انتخابات است و سپاه و بسیج و مجموعه نیروهای مسلح در این زمینه کار می‌کنند."

اما با همه این ادعاهای کنترل و مهندسی انتخابات، دوباره خامنه ای روز سه شنبه با تاکید به نقش محوری شورای نگهبان در انتخابات، برای کاندیداها شرایط تعیین کرده و تشر زد: "هی نگویید انتخابات باید آزاد باشد."

به نظر می رسد گفته روز گذشته احمدی نژاد بیشتر پاسخ خامنه ای باشد تا واکنش به حرفهای گماشته هایش در مناصب نظامی و امنیتی، زیرا او در ادامه گفت: "مقام معظم رهبری و امام نیز همواره تاکید داشتند که انتخابات مال ملت است و هیچ‌کس بالاتر از ملت در کشور نیست و این بزرگان فرمودند که ما یک رای بیشتر نداریم و این ملت است که تصمیم می‌گیرد و انتخاب می‌کند."

اینگونه احمدی نژاد با استناد به گفته خامنه ای به او تذکر می دهد که بیش از یک رای ندارد و فکر دخالت در انتخابات را هم نکند. او همین حرفها را در دوم دی در تلویزیون رژیم گفته بود: "انتخابات بايد آزاد باشد و هيچکس نبايد حتی در ذهنش اين باشد که در انتخابات اثر بگذارد يا دخالت بيجا کند و ملت هم اجازه چنين کاری را به کسی نمی‌دهد."

حال اگر خامنه ای پاسخ احمدی نژاد برای انتخابات آزاد را با تشر داده باشد، تاکید به نقش شورای نگهبان در پاسخ به "اثر گذاری و دخالت بیجا در انتخابات" کافی نیست. زیرا گفته روز گذشته احمدی نژاد "هرکس بخواهد مردم را مديريت کند، مردم او را مديريت می‌کنند"، خط و نشانی است که مخاطبش کاملا مشخص است.

۱۳۹۱ دی ۲۰, چهارشنبه

روزنامه اتریشی: یکصد جاسوس رژیم تهران در وین

روزنامه اتریشی "دی پرسه" گزارش می‌دهد که وین از جاسوسان جمهوری اسلامی پر شده است. برخی از این جاسوسان ایرانی و بخشی از آن‌ها عراقی هستند. کنگره آمریکا قبلا تعداد جاسوسان رژیم تهران در اتریش را حدود ۱۰۰ نفر اعلام کرده بود.

به گزارش رادیو آلمان، گزارش ۶۴ صفحه‌ای کتابخانه تحقیقاتی کنگره آمریکا در آخرین ماه سال ۲۰۱۲ انتشار یافت. بخش کوچکی از این گزارش به بررسی فعالیت‌های وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران اختصاص داشت. در این بخش آمده بود: «وین... ظاهرا از جاسوسان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران پر شده است. این ثمره روابط خوب اتریش و ایران از زمان انقلاب است.»

سکوت وزارت کشور اتریش

روزنامه دی‌پرسه می‌نویسد: «وزارت کشور اتریش حاضر به اعلام موضع در مورد حضور جاسوسان ایرانی نیست و به گزارش سال ۲۰۱۲ نهاد حفاظت از قانون اساسی استناد می‌کند.»

در گزارش نهاد حفاظت از قانون اساسی اتریش، بدون ذکر نام از کشوری خاص آمده است: «اتریش به‌خاطر تاریخ، موقعیت، بی‌طرفی و استقرار نهادهای بین‌المللی متعدد، یکی از مهمترین محل‌های تلاقی سرویس‌های مخفی جهان است.»

روزنامه اتریشی در ادامه گزارش خود می‌نویسد: «کارشناسان امنیتی حدس می‌زنند که در اتریش بیش از ۱۰۰ نفر برای سرویس‌مخفی ایران کار می‌کنند یا با آن همکاری دارند. وظیفه آن‌ها، برخلاف آنچه در گزارش کنگره آمریکا می‌توان خواند، تنها زیرنظر گرفتن مخالفان تبعیدی یا اعمال فشار بر آن‌ها نیست. بلکه مدارکی به‌دست آمده که آن‌ها در زمینه دور زدن تحریم‌ها و پول‌شوئی هم فعال هستند.»

براساس اطلاعاتی که دی‌پرسه کسب کرده، غرب در عین‌حال عراقی‌هایی را نیز تحت‌نظر دارد که برای عملیات مختلف به رژیم تهران کمک می‌کنند. این روزنامه می‌نویسد که جمهوری اسلامی در عراق که از زمان دخالت نظامی آمریکا در ده ‌سال پیش به وسیله اکثریت شیعه اداره می‌شود، نفوذ زیادی کسب کرده است.a

واشنگتن پست: تحریمهای جدید و سقوط اقتصادی رژیم

به گزارش رویداد، واشنگتن‌پست نوشت: تحریم‌های جدید آمریکا باعث گسترده‌تر شدن جنگ اقتصادی با ایران شده‌اند. این تحریم‌ها زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی ایران را هدف گرفته‌اند.

مقامات کنگره و کارشناس اقتصادی می‌‌گویند اقتصاد ایران به خاطر تحریم‌ها بسیار ضربه خورده است و تحریم‌های جدیدی که توسط کنگره تصویب و به امضای اوباما رسید، ضربات مهلکی را به بخش‌های گوناگون صنعت از قبیل حمل و نقل کالا، بنادر و رسانه‌های دولتی ایران خواهد زد.

این افراد در ادامه گفتند اگرچه تحریم‌ها تاکنون افراد و شرکت‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران را هدف گرفته‌اند، سیاست‌های جدید به بخش تجاری نزدیک‌تر هستند و طوری طراحی شده‌اند تا ستون‌های مالی و پولی ایران را مورد هجوم قرار دهند و کشور را با سقوط اقتصادی مواجه سازند.

مارک دوبویتز، مدیر اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسی که از منابع فکری آمریکا محسوب می‌‌شود، گفت این برنامه به طور کاملاً موثری، بخش‌های اقتصاد ایران را محدود می‌‌کند. هدف این تحریم‌ها، ایجاد یک فضای بسته در مقابل بخش تجاری غیرمربوط به عامه مردم ایران است.

دیوید دوبویتز، مطالعات بسیاری در خصوص تحریم‌ها انجام داده است و می‌‌گوید تحریم‌ها تاکنون پیامدهای زیادی برای اقتصاد ایران داشته‌اند اما آن قدری نبوده‌اند که اعتراضاتی را در پی داشته باشند. با متمرکز ساختن تحریم‌ها روی تمام صنایع ایران، فرار از تحریم‌ها از طریق منافذ به جا مانده برای ایران مشکل خواهد شد.

انفجار در شرق تهران؛ یک کشته و چند مجروح

صدا و سیمای رژیم: انفجار مواد منفجره دست ساز شیمیایی در شرق تهران به کشته شدن یک نفر و مجروح شدن چند نفر منجر شد.

به گزارش خبرنگار ما ، در این حادثه که ساعت 9 و بیست دقیقه امروز در پارکینگ منزل مسکونی واقع در خیابان پرستار شمالی منطقه پیروزی تهران روی داد ، به چند دستگاه خودرو خسارت کلی وارد شد.

در پی این انفجار ، عوامل آتش نشانی و اورژانس به محل حادثه اعزام و عملیات خود را آغاز کردند که همچنان ادامه دارد.

چهره‌ی واقعی جمهوری اسلامی ایران : شانتاژ، گروگان‌گیری خانواده‌ها، تهدید‌ علیه روزنامه‌نگاران


گزارش‌گران بدون مرز نگرانی عمیق خود را از دستگیری‌های خودسرانه روزنامه‌نگاران و شهروند وب‌نگاران و تهدید علیه خانواده روزنامه‌نگاران رسانه‌های جهانی در ایران اعلام می‌کند. از سه سال پیش گزارش‌گران بدون مرز ده‌ها مورد تهدید را علیه خانواده‌های روزنامه‌نگارانی که برای رسانه‌های بین‌المللی کار می‌کنند، شمارش کرده است. در دو ماه گذشته تعدادی از روزنامه‌نگاران و شهروند وب‌نگاران از سوی نهادهای امنیتی از جمله در شهرهای تهران، بوشهر،کرج و قزوین، احضار و مورد تهدید و بازجویی قرار گرفته‌اند. دو تن از آنها نوجوانانی ١٤ و ١٥ ساله بوده‌اند.

در تاریخ ٥ دی ماه ١٣٩١، ماموران وزارت اطلاعات شهر قزوین به دفتر هفته نامه حدیث قزوین مراجعه و پس از بازرسی محل و ضبط کامپیوترها همه‌ی حاضران در محل را بازداشت و به همراه خود بردند. دفتر این هفته‌نامه نیز پلمپ شد. پس از سه ساعت بازجویی همکاران نشریه آزاد شدند، اما رحیم سرکار سردبیر این هفته‌نامه همچنان در اداره اطلاعات قزوین در بازداشت بسر می‌برد. این دومین بار در کمتر از یک سال است که نشریه‌ی حدیث قزوین، توقیف و سردبیر آن بازداشت می‌شود. وی در تاریخ ١٨ اسفند ١٣٩٠ پس از احضار به دادگاه انقلاب قزوین بازداشت شد، که پس از دو روز با سپردن ٥٠ میلیون وثیقه از زندان به طور موقت آزاد شده بود.

در تاریخ ١٢ دی ماه محمد کیمیایی نویسنده و همکار هفته نامه حدیث قزوین از سوی ماموران وزارت اطلاعات در منزلش پس از بازرسی منزل و ضبط وسائل شخصی و کامپیوترش بازداشت شد. خانواده‌ی وی هنوز از علت دستگیری وی مطلع نشده است. این روزنامه‌نگار نیز در سلول‌های انفرادی اداره اطلاعات قزوین در بازداشت بسر می‌برد.

در همین تاریخ، در شهر کرج یک وبلاگ نویس ١٤ ساله از سوی پلیس فتا بازداشت شد. بنا بر خبر سایت پلیس سایبری ایران: " نوجوان ١٤ ساله کرجی که اقدام به انتشار داستانهای مستهجن در وبلاگ خود کرده بود شناسایی و بازداشت شد"، این سایت در خبر خود نوشته است که " وی در تحقیقات صورت گرفته به جرم خود اعتراف کرد". و دو هفته پیش‌تر در بوشهر برخی از کاربران شبکه‌های اجتماعی به پلیس فتا احضار و مورد بازجویی قرار گرفته بودند. در این میان سروش قیصی‌زاده وبلاگ نویس ١٥ ساله نیز احضار و به مدت ٥ ساعت بازجویی شده بود. وی فرزند یونس قیصی‌زاده یکی از روزنامه‌نگاران منتقد و معروف منطقه است. به نظر می‌رسد احضار و بازجویی این نوجوان برای تحت فشار قرار دادن پدرش انجام گرفته است.

سیاست تهدید علیه خانواده‌های روزنامه‌نگارانی که با رسانه‌های جهانی همکاری می‌کنند، از سوی جمهوری اسلامی ایران همچنان ادامه دارد. این تهدیدها که پیش از این نیز در جمهوری اسلامی وجود داشته‌اند، از سه سال پیش در پی پوشش گسترده‌ی اخبار ایران و به ویژه تظاهرات اعتراضی به انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد در انتخابات مورد مناقشه‌ی خرداد ١٣٨٨ از سوی رسانه‌های جهانی، بیشتر شده‌اند. اما پس از تشدید تحریم‌ها جهانی علیه ایران که از این میان ابزار‌های ارتباطاتی و پخش و نشر پروپاگاند جمهوری اسلامی را نیز نشانه رفته‌اند، رژیم با ایجاد تضیقات برای رسانه‌های جهانی دست به اقدامات تلافی‌جویانه زده است. در این میان می توان به این موارد اشاره کرد :

- لغو مجوز فعالیت برای روزنامه‌نگاران دفتر خبرگزاری رویترز در تهران، با سناریوی قضایی ساخته و پرداخته شده از سوی ماموران وزارت اطلاعات و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

- تحمیل "روزنامه‌نگاران" نزدیک به نهادهای امنیتی به برخی از رسانه‌ها‌ برای ایجاد رعب و کنترل بیشتر فعالیت‌های آنها.

- فشار به همکاران و گزارش‌گران ایرانی و خارجی برخی از رسانه‌های جهانی حاضر در کشور برای تعدیل و تعطیل کردن فعالیت‌های‌شان.

- آزار و اذیت این گزارش‌گران و همکاران‌شان در صورتی که تن به خواسته‌های رژیم در جمع‌آوری و یا انتشار خبرهای حساس ندهند. اینگونه برای بسیاری از این روزنامه‌نگاران پرونده سازی شده است، برخی از آنها از سوی ماموران امنیتی به دام افتاده و سپس به اتهامات مختلف از جمله داشتن" روابط منافی عفت" متهم و گاه به سنگسار شدن نیز تهدید شده‌اند.

از این میان می‌توان به مورد خانم ه–کا خبرنگار جوانی اشاره کرد، که پس از اشنایی با یکی از روزنامه‌نگاران خارجی روزنامه‌ای وزین و جهانی، در همایشی که از سوی خود رژیم در بهمن ١٣٨٩ برگزار شده بود، از سوی ماموران وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفت. وی به داشتن روابط جنسی با مردی " کافر" و جاسوسی برای کشور خارجی متهم و تهدید به اعدام و سنگسار شده بود. این دختر جوان، تحت فشار ماموران وزارت اطلاعات مجبور به اعتراف به "جاسوسی" و امضای اعتراف‌نامه‌هایی شد که در آنها روزنامه‌نگار خارجی را به "تجاوز" به خود متهم کرده بود. پس از این اعترافات، وی مجبور می‌شود تا با ماموران امنیتی همکاری کند و با روزنامه‌نگار خارجی ارتباط گرفته اطلاعاتی را به او منتقل کند و تلاش کند تا او را به ایران بکشاند و به مناطقی که ماموران امنیتی تعیین کرده‌اند، از جمله شهری در نزدیکی یکی از تاسیسات اتمی ایران ببرد. این روزنامه‌نگار جوان پس از ماه‌ها کابوس موفق می‌شود ایران را ترک و به یکی از کشورهای اروپایی پناهنده شود، اما در خارج از کشور هم ماموران امنیتی برای وادار به همکاری کردن او همچنان خانواده‌‌اش را در داخل کشور تهدید می‌کنند. بسیاری از خانواده‌های روزنامه‌نگاران تحت فشار قرار می‌گیرند تا از آنها خواسته شود به همکاری خود با این رسانه‌ها پایان دهند. تهدیدهایی که مصداق بارز گروگان‌گیری است.

این مورد منحصر به فرد نیست و متاسفانه این روش به شکل نظام‌مند از سوی تئوکراسی غرق در بحران و فساد حاکم بر ایران علیه آزادی اطلاع رسانی بکار گرفته می‌شود. هدف دیگر این اتهامات بی پایه تحت فشار قرار دادن دولت‌های غربی و بدست آوردن امتیاز در مذاکرات برای تعدیل تحریم‌ها‌ست.

گزارش‌گران بدون مرز ده‌ها مورد شهادت در مورد اعمال فشارهای تهوع‌اور و حقیر از سوی جمهوری اسلامی علیه خبرنگاران و گزارش‌گران و خانواده‌های آنها دریافت کرده است، بخشی از شهادت‌ها را به نهادهای سازمان ملل در امر حقوق بشر ارائه داده است.

مامور ناپدیدشده آمریکايی؛ رژیم تهران پشت ماجراست

خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی اعلام کرد که مقام های اطلاعاتی آمریکا به این جمع بندی رسیده‌اند که حکومت ایران در تهیه تصاویر ارسال شده به خانواده یک آمریکایی ناپدید شده نقش داشته است.

به گفته مقام‌های آمریکایی، جاسوسان حرفه ‌ای اقدام به ارسال ای-میل حاوی عکس‌های رابرت لوینسون کرده‌اند زیرا در این کار هیچ اثری از خود به جا نگذاشته‌اند.

در این عکس‌ها رابرت لوینسون در لباس یک‌سره نارنجی رنگ مانند لباس زندانیان گوانتانامو دیده می‌شود و او در هر عکس قطعه کاغذ جداگانه‌ای با پیام متفاوت در دست دارد.

روی یکی از عکس‌های آقای لوینسون نوشته شده: «من این جا در گوانتانامو هستم. می‌دانید کجاست؟» و روی یک عکس دیگر نوشته شده:‌«این نتیجه ۳۰ سال خدمت برای آمریکا است.»

طبق این گزارش ماموران آمریکا در افغانستان موفق شدند یک تلفن همراه که از آن برای ارسال عکس‌های لوینسون استفاده شده بود را ردیابی کنند اما صاحب این تلفن هیچ ارتباطی با عکس‌ها نداشته و سرنخ از بین رفته است.

مقام‌های آمریکایی نتیجه‌گیری کرده‌اند: هر فردی که ویدئوی قبلی و این عکس‌های لوینسون را فرستاده، حرفه‌ای بوده و یک سرویس اطلاعات جاسوسی حرفه‌ای مانند وزارت اطلاعات حکومت ایران می‌تواند این کار را کرده باشد.

رابرت لوینسون مامور بازنشسته اف.بی.آی بود و در زمان سفر به ایران در مارس ۲۰۰۷ به عنوان یک بازرس خصوصی کار می‌کرد. خانواده‌اش نیز گفته‌اند که تحقیقات درمورد قاچاق سیگار او را به جزیره کیش کشاند.

بر مبنای یکی از اسناد منتشر شده ویکی لیکس یکی از مخالفان حکومت ایران، در سال ۲۰۰۹ به مقامات آمریکایی گفته است که او نام رابرت لوینسون را بر روی چارچوب در سلول یک زندان مخفی در نزدیکی تهران که به وسیله سپاه پاسداران اداره می‌شود، دیده است.

منبع: بی بی سی و خبرگزاری موج سبز

آخوند ضد ایرانی: مراسم چهارشنبه سوری ریشه کن شود

آیت الله موحدی کرمانی از مجلس خواست به سبب آثار و تبعات منفی برگزاری مراسم چهارشنبه سوری با این خرافه در کشور مبارزه کرده و آن را ریشه کن کند.

به گزارش مهر، آیت الله موحدی کرمانی در جلسه علنی روز چهارشنبه مجلس به مناسبت فرا رسیدن ایام رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) در مجلس حضور یافت و توصیه های اخلاقی به نمایندگان داشت.

وی در بخشی از سخنان خود به رواج خرافه و تبعات منفی آن اشاره کرد و گفت: موضوع چهارشنبه سوری و آثار منفی آن همچنان در جامعه باقی است.

امام جمعه موقت تهران گفت: همه ساله تعداد زیادی از افراد در این مراسم دچار حادثه می شوند و دست و پاها قطع می شود اما هیچ کار اساسی ای صورت نگرفته است. این چه خرافه ای است که در کشور ما باقی مانده؟ مجلس شورای اسلامی افراد توانمند و نخبه ای دارد و شما می توانید برای ریشه کن کردن این معضل اقدام کنید.

وی در بخش دیگری از سخنان خود از نمایندگان مجلس خواست در ارایه طرح به مجلس به مسایل اساسی توجه کند و گرفتار مسایل جزئی نشوند.

موحدی کرمانی حفظ فرهنگ دینی جامعه را مساله اصلی کشور خواند و گفت: اگر روزی برسد که معروف منکر و منکر معروف شود این خطر بزرگی برای یک جامعه است. فرهنگ دینی جامعه باید حفظ شود همچنین توجه به مسایل اقتصادی به طور ریشه ای باید مورد رسیدگی قرار گیرد.

وی با اشاره به اینکه شیوه پیامبر(ص) در اصلاح جامعه اقدامات تدریجی و توجه به توان و تحمل مردم بوده است گفت: برای اصلاح جامعه باید به این دو ویژگی که شیوه پیامبر(ص) بود توجه شود.

محروميت پنج ساله شيوا ارسطویی از انتشار آثارش

شيوا ارسطويی، نويسنده و مترجم ايرانی می‌گويد مسئولان وزارت ارشاد از سال ١٣٨۶ تاکنون برای هيچ يک از آثارش مجوز انتشار صادر نکرده‌اند.

به گزارش خبرگزاری کار ايران (ايلنا) امروز سه‌شنبه ۱۹ دی‌ماه، شيوا ارسطويی گفت: "تجديد چاپ کتاب «من دختر نيستم» در سال ١٣٨۶، آخرين اثری از من بوده که تا امروز اجازه‌ انتشار به آن داده‌اند و بعد از آن، ديگر اين شانس را نداشتم که آثارم منتشر شوند."

وی افزود: "رمان‌های «برای بوسه‌ای در بوداپست» و «خوف» دو اثری هستند که در دهه‌ ٨٠ به ناشر سپرده شده‌اند، اما هنوز هيچ جوابی از سوی وزارت ارشاد مبنی بر وضعيت انتشار آن‌ها داده نشده است."

ارسطويی با بيان اين‌که مجموعه داستان "شايد زنی شبيه به من" هم از سال گذشته همين وضعيت را پيدا کرده است، تأکيد کرد: "مسئولان وزارت ارشاد درباره‌ اين کتاب اظهارنظری نکرده‌اند."

اين نويسنده گفت: "اگر بخشی از يک کتاب از نظر مسئولان ارشاد مشکل‌دار است، به من بگويند مشکل اين کتاب‌ها چيست تا آن‌ها را بر طرف کنم و آثارم چاپ شوند."

در چند سال اخير، مسئولان اداره کتاب وزارت ارشاد به دلايل گوناگون يا اجازه انتشار بسياری از کتاب‌ها در موضوعات مختلف را صادر نکردند و يا بسياری از آثار را با سانسور و ايرادات فراوان مواجه کردند
ارسطويی افزود وقت و انرژی زيادی را صرف نوشتن اين آثار کرده‌ است و دليل اين رفتارها را نمی‌داند چيست. وی گفت: "اين برخوردها انسانی نيست."

چند سال پيش نيز به دليل عدم دريافت مجوز از سوی مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رمان "افيون"، يکی از آثار اين نويسنده در کشور آلمان منتشر شد.

خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، دی ماه ١٣٨٣ به نقل از ارسطويی نوشت، اين رمان، رمانی نو بود که پس از ١٠ ماه ماندن در وزارت ارشاد و در انتظار مجوز گرفتن، اجازه انتشار نيافت.

وی گفت: "مسئولان وزارت ارشاد درباره علت منتشر نشدن «افيون» توضيحی ندادند تا بدانم اشکال از کجاست.

به گفته وی مسئولان تنها گفته‌اند اين رمان "غير قابل چاپ" است.

در چند سال اخير، مسئولان اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دلايل گوناگون يا اجازه انتشار بسياری از کتاب‌ها در موضوعات مختلف را صادر نکردند و يا بسياری از آثار را با سانسور و ايرادات فراوان مواجه کردند. همچنين در سال‌های اخير مجوز نشر برخی آثار را نيز که قبلاً صادر شده بود، باطل کرده‌اند.

آذرماه گذشته بيش از يک‌صد تن از نويسندگان، شاعران و مترجمان ايرانی با انتشار متنی خواهان لغو فوری مجوز انتشار کتاب از سوی وزارت ارشاد و کليه‌ مقررات و قوانين مربوط به آن شدند.

آن‌ها با اعلام اين‌که نويسندگان بايد بتوانند آزادانه بينديشند و حاصل انديشه و هنر خود را آزادانه عرضه کنند تأکيد کردند: "حق مردم است که فارغ از هرگونه سانسور و فشار حکومتی به آثار ادب، هنری و اطلاعات دسترسی پيدا کنند و خود به داوری و نقد بپردازند."


۱۳۹۱ دی ۱۹, سه‌شنبه

انشعاب در کمدی مبارزه با مفاسد اقتصادی


منصور امان
رییس مجلس مُلاها، آقای علی لاریجانی، وزن تازه ای به موضوع "مُبارزه با مفاسد اقتصادی" داده است، البته فقط در کفه ای که جنبه ریشخندآمیز بودن آن مُحاسبه می شود. او پیشنهاد داده، تشکیلات جدید و "خاصی" برای این امر تحت نظارت خود و برادرش، آیت الله صادق لاریجانی ایجاد گردد.

پیشنهاد آقای لاریجانی در حالی مطرح می شود که وی و دیگر پایوران "نظام" تاکنون کارنامه ای از عملکرد و نتایجی که تشکیلات قبلی به نام "ستاد مُبارزه با مفاسد اقتصادی" داشته، ارایه نکرده اند. هفته گذشته اعلام گردید که "ستاد" مزبور، ترکیب شده از نمایندگان فراکسیونهای رقیب، به دلیل تشکیل نشدن نشستهایش در عمل تعطیل شده است.

در یکی از موارد نادری که دستور کار اُرگان یاد شده به بیرون درز کرده (شهریور 1390)، سُخن از بررسی "پرونده اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی" رفته است. همین پرونده می تواند یک معیار خوب برای بررسی کارنامه ی مُبتکر طرح ضد فساد تازه و اخوی، به عُنوان نقش آفرینان اصلی در کنار فراکسیون نظامی – امنیتی دولت در "ستاد" از رده خارج شده باشد.

هیچیک از نهادها و افرادی قُدرتمندی که رانتها و امکانات حُکومتی را برای سالها در اختیار مُتهمان پرونده گذاشته بودند، حتی به بازخواست کشیده نشدند. مُتهم ردیف اول پرونده، آقای امیرخُسروی، در دفاعیات خود ضمن تهدید به افشاگری بیشتر، از درخواست از او برای "کُمک به دور زدن تحریمها" سُخن گفته و در مواردی دیگر، پای مقامهای ارشد در مجلس، قُوه قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت نظام را به میان آورده بود.

شاید بر اساس تجربه بالا باشد که دادگاه دیگر مُتهمان دُزدی سه هزار میلیارد تومانی، به طور پنهانی و با تلاش سخت کارگردانان آن برای پرهیز از برانگیختن هر گونه جلب توجه، در حال برگُزاری است.   

گوشه دیگری از عملکرد "ستاد مُبارزه با مفاسد اقتصادی" در برخورد به "بُزُرگترین فساد مالی تاریخ ایران" که به تازگی آشکار گردیده، تقسیم اموال و داراییهای زیر مجموعه (گُروه امیر منصور آریا) است.

در حاشیه یک مُعامله کلان چای فاش گردید که یک شرکت وابسته به سپاه پاسداران به نام "صدرا"، تمام اموال و داراییهای "شرکت داماش گیلان"، شامل یک باشگاه ورزشی، صنایع آب معدنی، یک شرکت ترابری و چندین موسسه دیگر مُتعلق به مُتهم ردیف اول دُزدی سه هزار میلیاردی را "خریداری" کرده است. هنوز روشن نیست مُعامله ای در این حجم چگونه با یک فرد در بازداشت سر گرفته، بهای اموال و داراییها چقدر بوده و به چه کسی یا کُجا پرداخت شده و در اصل، مُعامله تحت شرایطی که فروشنده بسر می برد، قانونی هست یا خیر؟ 

رییس مجلس مُلاها به جای پاسُخ به این سووالها، مُبتکر گُشایش دُکان تازه ای شده است، یک "سازمان مُبارزه با مفاسد اقتصادی" ویژه ی راست سُنتی که به طور "خاصی" در نقش ابزار فشار و تلکه گیری برای آن عمل کند.

اکنون نوبت فراکسیون نظامی – امنیتی دولت است که برای مُبارزه با مفاسد اقتصادی رقیب، بُنگاه خودش را تشکیل بدهد و این مضحکه را از جایی که آقای علی لاریجانی تمام کرده، از سر بگیرد. 

برخی بدهکاران بانکی اسکله و هواپیمای اختصاصی دارند

نماینده قم با اشاره به عدم پیگیری معوقات بانکی کلان از سوی دولت گفت: اگر روزی به این نتیجه برسیم که این موضوع از سوی دولت پیگیری نمی شود قطعا اسامی این 200نفر بدهکار بانکی را منتشر می کنیم .   

احمد امیرآبادی فراهانی در گفتگو با خبرنگار زندگی، با اشاره به اینکه معوقات بانکی کلان برای 200 نفر دانه درشت هایی است که از نقاط مختلف کشور و از صنوف مختلف می باشند گفت: این افراد بسیار متمول هستند اما متاسفانه از سوی سیستم بانکی برای پس گیری معوقات آنها پیگیری صورت نمی گیرد.

وی با بیان اینکه بیش از 50 درصد معوقات بانکی برای این  200 نفراست که اسکله و هواپیمای اختصاصی دارند و در تمام معاملات خرید وفروش کشور هم دست دارند افزود:  به دلایل نا مشخص سیستم بانکی کشور معوقات این افراد را پیگیری نمی کند.

وی در پاسخ به اینکه چه کسی از این افراد حمایت می کند گفت: من اکنون نمیخواهم وارد این بحث شوم اما باید مشخص شود که پشت این افراد چه کسانی هستند .

امیرآبادی فراهانی ادامه داد: لیست اسامی این افراد در اختیار رییس جمهور ، وزیر اقتصاد و سیستم بانکی کشور است اما معلوم نیست که چرا این موضوع پیگیری نمیشود و لیست این افراد نیز منتشر نمیشود .

آغاز ساخت نمونه آزمایشگاهی نیروگاه گداخت هسته ای


تهران- معاون علمی و فناوری رییس جمهوری گفت: ساخت نمونه آزمایشگاهی نیروگاه گداخت هسته ای آغاز شده است و طرح کلان نیروگاه گداخت هسته ای با اعتباری معادل 200 میلیارد تومان تا 10 سال آینده به بهره برداری اقتصادی خواهد رسید.

دکتر ˈنسرین سلطانخواهˈ روز دوشنبه در گفت و گو با خبرنگار علمی ایرنا اظهار داشت: در طرح کلان فناوری ساخت نیروگاه گداخت اتمی به جای استفاده از روش های متداول از فناوری گداخت (فیوژن و شکست) استفاده می می شود.

وی با بیان اینکه فناوری گداخت در زمره فناوری های جدید در دنیا محسوب می شود گفت:فناوری نیروگاه گداخت هسته ای که از جمله فناوری های جدید دنیا محسوب می شود هم اکنون در مرحله تحقیق و نمونه سازی قرار دارد و در حال حاضر فرآیند تربیت نیروی انسانی متخصص در کشور آغاز شده است .

وی افزود: مجری طرح نیروگاه گداخت هسته ای سازمان انرژی اتمی است و این طرح کلان همانند نیروگاه اتمی بوشهر می بایستی تا رسیدن به مرحله بهره برداری اقتصادی و عمومی فرایندهای مختلفی را طی کند.

معاون علمی وفناوری ریاست جمهوری خاطرنشان کرد: فاز اول طرح نیروگاه گداخت هسته ای در اواخر سال 88 با اعتباری معادل 100 میلیارد ریال به تصویب رسید و در مدت ده سال اجرای این طرح کلان در هرسال اعتبار بیشتری به آن اختصاص خواهد یافت و سرانجام این نیروگاه با اعتباری معادل 200 میلیارد تومان به مرحله بهره برداری خواهد رسید.

زلزله در گرجستان قطع اینترنت‌ ایران

فارس: از مخابراتی‌ها خبر می‌رسد از هفته پیش اینترنت برخی استان‌ها از سمت زیرساخت با اختلال تامین می‌شود و این اختلال به دلیل قطعی لینک گرجستان است.
بر اساس اطلاعات رسیده از یک هفته پیش اینترنت برخی استان‌های کشور برای شرکت مخابرات از سمت شرکت ارتباطات زیرساخت با اختلال و کمبود تامین می‌شود.

به سبب این موضوع ارتباط اینترنت برخی استان‌های کشور دچار اختلال شده و این اختلال در استان البرز و برخی نقاط استان تهران محسوس‌تر از سایر استان‌ها است.

همچنین شنیده‌ها حاکی از این است که منبع اختلال قطعی لینک پهنای باند ایران گرجستان است و این اختلال هم‌اکنون نیز ادامه دارد.

مهدی خدایی مدیر کل روابط عمومی شرکت ارتباطات زیرساخت نیز موضوع اختلال در لینک اینترنت گرجستان را تایید ‌کرد.

وی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس گفت: در هفته گذشته زلزله‌ای در گرجستان رخ داده که به دلیل این زلزله ارتباط اپراتور روس با ایران قطع شد و هنوز نیز این مسیر باز نشده است.

اما خدایی این را هم اضافه کرد که هر زمان مشکلی برای هر یک از درگاه‌های اینترنت ایجاد شود این امکان وجود دارد که بسته به نیاز از دیگر فروشنده‌های اینترنت ظرفیت بیشتری برای جایگزینی خریداری شود.

وی تاکید کرد: البته تا زمان درخواست و تامین ظرفیت جدید مدت زمانی لازم است؛ اما در این مدت نیز تاثیر این اختلال برای کاربر نهایی از 7 تا 8 درصد کاهش سرعت آن هم در ساعات پیک مصرف تجاوز نمی‌کند.

با تمام صحبت‌های مدیر کل روابط عمومی شرکت ارتباطات زیرساخت اما همچنان از شرکت مخابرات خبر می‌رسد که کندی و اختلال اینترنت هنوز ادامه دارد.

توقف سوخت‌رسانی به ایرلاین‌های بدهکار/ لغو تمامی پروازها

رئیس انجمن شرکت های هواپیمایی از توقف سوخت رسانی به ایرلاین های بدهکار در فرودگاهای کشور از صبح امروز خبر داد و گفت: امروز اغلب پروازها در تهران، مشهد، کیش و سایر فرودگاه ها به دلیل عدم سوخت رسانی انجام نشد.
به گزارش مهر، سیدعبدالرضا موسوی با اعلام این خبر که از امروز دوشنبه ساعت 9 صبح به جز شرکت ایران ایر به هیچکدام از شرکت های هواپیمایی سوخت داده نشده است، گفت: روز گذشته نامه ای از شرکت پالایش و پخش فرآورده های نفتی به دست ایرلاین ها رسید مبنی بر اینکه سوخت رسانی به ایرلاین های بدهکار، نقدی انجام می شود.
وی با بیان اینکه ضرب الاجل شرکت پالایش و پخش از امروز اجرایی شد، گفت: تا قبل از ساعت 9 سوخت رسانی به هواپیماها انجام گرفت اما از 9 صبح هواپیماها باید به صورت نقدی سوخت را خریداری می کردند به همین جهت اغلب پروازها در تهران، مشهد، کیش و سایر فرودگاه ها کنسل شد.
رئیس انجمن شرکت های هواپیمایی تصریح کرد: فقط پروازهای شرکت ایران ایر انجام گرفت که آن هم به دلیل مبادلات مالی بین این شرکت و دولت سوخت رسانی به آن متوقف نشد، در غیر این صورت باقی شرکت ها با مشکل مواجه شدند.
وی در خصوص میزان بدهی ایرلاین ها به وزارت نفت اظهار داشت: بنا بر ادعای شرکت پالایش و پخش ایرلاین ها حدود 500 میلیارد تومان بدهی دارند اما رقم واقعی کمتر از نصف این عدد است زیرا آنها نرخ سوخت را در برخی از مواقع 400 تومان محاسبه کرده اند در صورتی که تا پایان آبان ماه امسال نرخ سوخت ایرلاین ها 200 تومان بود.
موسوی افزود: از زمان اجرای فاز اول قانون هدفمندی یارانه ها تا تاریخ 28 تیرماه 90 سوخت باید با نرخ 100 تومان در اختیار شرکت ها قرار می گرفت که آن هم 200 تومان محاسبه شد . بنابراین با افزایش میزان بدهی روبرو هستیم

قیام زنان در جهان عرب (بوریس کالنوکی، ترجمه مینو الوندی)

زنان، ناامید از بهار عرب، دست به تهاجم می زنند و مقاومتشان در مقابل مزاحمت جنسی و ازدواج اجباری و صغیر شمردن زن و تبعیض را در فیس بوک سازمان می دهند.
کاری از استاد اولیا، هنرمند عضو شورای ملی مقاومت
کاری از استاد اولیا، هنرمند عضو شورای ملی مقاومت
مریم اهل الجزیره به این جنبش پیوسته است چرا که خواهان برابری زنان با مردان است.
یارا اسام عکسش را، در حالی که نوشته ای با مضمون زیر در دست دارد، در فیس بوک گذاشته است: من ۱۶ سال دارم و از ۱۲ سالگی مورد آزار و اذیت جنسی قرار داشته ام. به همین جهت از قیام زنان در دنیای عرب حمایت می کنم. من احساس می کنم که آلوده شده ام فقط  به این جرم که دخترم.
یارا که این چنین با عکس و نام خودش ظاهر می شود یکی از هزار زنی است که به جنبش «قیام زنان در دنیای عرب» پیوسته اند و عکسشان را همراه با یک پیام رهایی در صفحه فیس بوک این جنبش منتشر کرده اند  http://www.facebook.com/intifadat.almar۲aاز زمان شروع فعالیت در ماه اکتبر ۲۰۱۲ بیش از ۶۷۰۰۰ نفر به عنوان «دوست» به این صفحه پیوسته اند. یکی از مبتکرین این جنبش زنی لبنانی است به نام دیالا حیدر و مایل است تاکید کند که اکثر حامیان از کشورهای عربی هستند.
«قیام» به  ابتکار  پنج زن که هدفشان مبارزه برای آزادی است بیش از یک سال پیش بوجود آمد اما زمانی گسترش و اعتلا یافت که آنها فعالیتشان را به عرصه فیس بوک و تویتر کشاندند.
برخی از نوشته های زنانی که به جنبش پیوسته اند حکایت از هوش و ذکاوت آنان دارد و برخی تاثر انگیز و رقت بار است. مروا از اهالی تونس می نویسد: «من از قیام زنان در دنیای عرب حمایت می کنم چون سکسوالیته زنانه در دنیای عرب تابو است در حالی که سکسیسم و تجاوز و بچه بازی عادی محسوب می شود». زنی مصری به نام نیاما ورقه ای در دست دارد که روی آن نوشته شده  است: «من از قیام زنان حمایت می کنم تا خانواده ها نتوانند دختران نوجوانشان را شوهر دهند و کودکیشان را از آنها بگیرند».
بهار عرب در ابتدا برای زنان منطقه امید زیادی ایجاد کرده بود ولی در این فاصله این امید بر باد رفته است. حیدر می گوید:
» هیچکدام از سه خواست اصلی جنبش – عزت، آزادی و عدالت –برای ما زنان محقق نشده است».
جنبشی که در ابتدا جنبه های آزادی خواهی و سکولار و لیبرال بسیار قوی داشت اکنون به محافظه کاری و اسلامیسم گراییده است. به اعتقاد حیدر مذهب در اینجا تعیین کننده نیست «سرکوب زنان یک امر عمومی و فرهنگی است» و در نهایت فرقی نمی کند که این سرکوب در محیطی اسلامی، مسیحی و یا سکولار صورت می گیرد.
کاریکاتوری در فیس بوک نامبرده شدت درجه سلب حقوق از زنان در دنیای عرب را نشان می دهد. خانم دکتری از بیماری که با حجاب کامل در مقابلش نشسته است نامش را می پرسد و جواب می گیرد: مادر علی. خانم دکتر می گوید: نه نه منظورم اسم خودتان است و این بار جواب می شنود: دختر مصلح. خانم دکتر مجددا: ببینید من باید اسم خودتان را اینجا بنویسم. بیمار: زن جبار.
زن، موجودی بدون نام و بدون حق وجود مستقل، موجودی که فقط در ارتباط با شوهر و فرزند و خانواده تعریف می شود.
زنان فعال جنبش در صددندد همین قالبها را بشکنند. گاهی هم موفقیتهای کوچکی دارند که آن را در صفحه اینترنتشان به نمایش می گذارند مثل صدور حکم محکومیت یک مزاحم خیابانی توسط دادگاهی در مصر (آزار و اذیت جنسی زنان در کوچه و خیابان بخصوص در قاهره بلای عظیمی است).
نقطه نظرات کسانی که در فیس بوک به زبان می آیند همانند دنیای عرب متنوع و متضاد است. به مناسبت حمله اخیر اسراییل برخی نظرات میهن پرستانه به طرفداری از مصر و به نفع نوار غزه منعکس شده بود که با اعتراض برخی دیگر مواجه شد: این مسائل چه ربطی به حقوق زنان دارد؟
مطلب زیر چندی پیش از طرف  سازماندهندگان جنبش در فیس بوک انتشار یافت: «دفاع از میهن بالاترین تلاش برای آزادی است: آزادی زنان و آزادی جوامعی که از طرف اشغالگران سرکوب شده اند». گویا که زنان در نوار غزه بیش از همه به علت وجود اسراییل سرکوب می شوند. موضع بنیان گزاران جنبش در مقابل سئوال نشریه «ولت» در این باره این است: «منظور ما این است که رهایی زنان در شرایط اشغال به همان اندازه دشوار است که در حکومتهای دیکتاتوری».
انشقاقاتی که در جریان بهار عرب وجود دارد به صورت ابتدایی در شورش فیس بوکی زنان هم دیده می شود. در این میدان تنها گرایشات سکولار و یا طرفدار غرب حضور ندارند. زنی می نویسد که علیرغم اراده به تغییر نباید دچار غربزدگی شد: «این بهیچوجه درست نیست».
جالب است بدانیم که این خانم در ارتباط با توصیه های یک «دوست» غربی این جنبش به نام یوهانا شاخت چه احساسی دارد. او زنان عرب را به «ماجراجویی جنسی» دعوت می کند تا روشی را پیشه کنند که مردان می کنند. مسئله ساده نیست. پنج زن متفقا در فیس بوک پیام می دهند:
«ما از قیام زنان در جهان عرب حمایت می کنیم تا زنوبیا را در خود زنده کنیم».
زنوبیا ملکه جنگجوی عربی بود که در قرن سوم می زیست ودر جنگ با رومیان بر آنان غلبه کرد.
در تلاش زنان عرب برای آزادی بیشتر موضوعات حساسی نظیر مذهب و ملت و ماجراجویی جنسی و یا اسراییل شرور در حاشیه قراردارند. مسائلی که در درجه اول اهمیت قرار دارند عبارتند از شرف انسانی و آزادی فردی.
این موضوع در پیام فرح صدقی از اهالی لیبی بخوبی منعکس است: «من از قیام زنان جهان عرب حمایت می کنم چون پدر و مادر و برادران من می گویند که به من اطمینان دارند ولی نمی خواهند که من به خارج از کشور بروم یا در آنجا تحصیل کنم یا با دوستانم بیرون بروم یا با پسران معاشرت داشته باشم. وقتی که آزادی بیشتری طلب می کنم مثل این است که بخواهم دنبال فاحشگی بروم».
رانا جربو از عربستان سعودی آخرین نفری است که در اکتبر ۲۰۱۲ به جمع پنج نفری مبتکرین جنبش پیوسته است. این خانم بانکدار که در امریکا تحصیل کرده است امروزه در لبنان و عربستان سعودی و بحرین زندگی می کند. او خودش محصول روند امروزی جهانی شدن است و زندگی آزادی دارد و این آزادی را برای همه می خواهد.
رانا جربو تلاش می کند تغییرات اجتماعی شدید و بنیادی دنیای پیرامونش را مستند کند و به این منظور شخصا و به کمک دوستان و آشنایانش در کشورهای مختلف سالهاست که گرافیتی جمع آوری می کند.  در واقع مجموعه گرافیتیهای او آماده چاپ و انتشار بود که بهار عرب بوقوع پیوست.
و به ناگهان خیلی چیزها با سرعتی سرسام آور دگرگون و نو شدند. رانا جاربو کار انتشار را متوقف کرد و به جمع آوری ادامه داد. او می گوید: «قبل از آن تقریبا هیچگاه گرافیتی فمینیستی ندیده بودم ولی ناگهان سر و کله شان همه جا پیدا شد». از جمله این گرافیتی ها نقشه کشورهای عربی به شکل سر یک زن است که سمبل اکسیون قیام شده است و یا به تصویر کشیدن صحنه ای از قاهره که در آن پلیس لباسهای زنی را پاره پاره می کند و او را به قصد کشت می زند. این تصویر برای زنان حالتی نمادین پیدا کرده است.
علاوه بر این جابو دست به تجربه های تازه روی خودش می زند و نتایج آن را ثبت می کند. مثلا این که آدم زیر حجاب چه حالتی دارد و متوجه می شود که ارتباط انسان به محیط مختل می شود – خوب هدف حجاب هم همین است.
به گفته او صفحه فیس بوک تازه آغاز کار است. «ما در فکر اشکال دیگر اکسیون هستیم». ولی هنوز زمان آن نرسیده است که شاهد تظاهرات عظیم فعالان حقوق زنان در میدان تحریر باشیم. هنوز جنبش به آن اندازه رشد نکرده است.
و احتمالا مقاومت در مقابل زنان شدیدتر از مقاومت حکومت دیکتاتوری در مقابل جنبش آزادی خواهی است. مجموعه ارزشهای جامعه در مقابل آنها ایستاده است، ارزشهایی که آدم هم می کشند. کسی از اهالی یمن که با صفحه فیس بوک آشنا است می نویسد «اگر شماها خواهر من بودید، همه شما را می کشتم».
موانع دیگری هم هستند که غیرمنتظره پیش می آیند. زنی سوری به نام دانا بکدونیس تصویری از خود در فیس بوک منتشر کرده بود که او را بی حجاب با موهای خیلی کوتاه و نگاهی جسورانه در حالی نشان می داد که گذرنامه اش را با عکس حجاب دار در مقابلش گرفته بود. فیس بوک این تصویر را بدون ارائه دلیل حذف کرد و برای مدتی هیچیک از پنج زن مبتکر جنبش امکان دسترسی به صفحه فیس بوک که جایگاه اکسیونها است، نداشتند.
گویا مسئولین فیس بوک از اهمیت این وسیله بی اطلاعند. بیهوده نیست که بهار عرب را انقلاب فیس بوکی هم می نامند. شاید که با قیام زنان انقلاب بعدی در راه است و در چنین شرایطی کارمندان ملا نقطی فیس بوک تنها به فکر حفظ قوانین و مقررات خودشان هستند.
اما جلوی ایده ای را که زمان آن رسیده باشد، نمی توان گرفت. در این فاصله مردان و مردمان کشورهای غربی هم به طور وسیع از این جنبش حمایت می کنند. زنان جهان عرب تنها نیستند.
ماخذ مقاله به زبان اصلی: ولت آن لاین

۱۳۹۱ دی ۱۸, دوشنبه

اطلاعيه : ملاقات مأمور گشتاپوي ملايان با كوبلر و گفتگو درباره سرنوشت مجاهدين

ملاقات مأمور گشتاپوي ملايان با كوبلر و  گفتگو درباره سرنوشت مجاهدين
دخالت دادن رژيم آخوندي در پرونده ساكنان ليبرتي و اشرف، يك اقدام مجرمانه و شايان پيگرد قضايي است
تحقيقات مشترك پنتاگون و كنگره آمريكا درباره وزارت اطلاعات ملايان درمورد سه تن از مأموران گشتاپوي فاشيسم ديني به نامهاي ابراهيم خدابنده، مسعود خدابنده و زني به نام ان سينگلتون خاطرنشان كرده است كه دو برادر مزبور قبلاً عضو سازمان مجاهدين خلق ايران بوده اند اما « در 1996 مسعود خدابنده تصميم به ترك سازمان گرفت.
بعد با ان سينگلتون ازدواج كرد و به فاصله كمي بعد از ازدواج، وزارت اطلاعات با تهديد به اينكه اموال گسترده مادر خدابنده را در تهران ضبط مي كند آنها را مجبور به همكاري نمود. آنگاه سينگلتون و خدابنده پذيرفتند براي وزارت اطلاعات كار كنند و عليه مجاهدين خلق جاسوسي نمايند. در 2002 سينگلتون در تهران با عوامل وزارت اطلاعات كه نسبت به سابقه او علاقمند بودند، ملاقات كرد ... آموزشها و تعليمات وزارت اطلاعات را فرا گرفت و پس از بازگشت به انگلستان در زمستان 2002 سايت ايران- اينترلينك را راه اندازي كرد... در سال 2004 سينگلتون بالاخره برادر همسر خود به نام ابراهيم را بعد از اينكه در سوريه دستگير و از سوريه به ايران فرستاده شده بود، ملاقات كرد. سرانجام وزارت اطلاعات ابراهيم را هم مجبور به همكاري نمود».

تحقيقات پنتاگون و كنگره تصريح مي‌كند: «دولت ايران مجاهدين خلق را سازماني ارزيابي مي‌كند كه بيشترين تهديد را براي آن ايجاد كرده است. يكي از اصليترين مسئوليتهاي وزارت اطلاعات، انجام سلسله عمليات مخفي عليه مجاهدين خلق و شناسايي و از بين بردن اعضاي آنست».
ابراهيم خدابنده همان مأموري است كه خبرگزاري حكومتي ايسنا به نقل از او نوشته بود: «ملاقاتي با کوبلر نماينده سازمان ملل در عراق داشتم که ايشان گفتند در قرارگاه ليبرتي با حدود 100نفر از اعضاي سازمان صحبت کرديم و از آنها پرسيديم که ميخواهيد از سازمان خارج شويد؟ آنها گفتند نميخواهيم خارج شويم و ميخواهيم در سازمان بمانيم. من به ايشان گفتم مطمئنيد آن افرادي که با آنها صحبت کردهايد اصلاً ميدانند خارج از سازمان يعني چه؟ کسي که 20سال در اشرف بوده است، چه ايدهيي خارج از سازمان ميتواند داشته باشد و کسي که 20سال يک فضاي جهنمي نسبت به خارج از سازمان در ذهنش ايجاد شده مشخص است که با 10دقيقه حرف زدن نميتواند از سازمان خارج شود».
گفتگوي مارتين كوبلر با مأموران گشتاپوي رژيم ايران دربارة سرنوشت پناهندگان ايراني، يك اقدام مجرمانه و نقض آشكار قانون پناهندگي و قابل پيگرد قضايي است.
مقاومت ايران از اين پيشتر، بارها به كوبلر هشدار داده و هرگونه دخالت دادن رژيم ايران را از جمله در 18 ارديبهشت همزمان با سفر كوبلر به تهران«نقض آشكار بسياري از معاهدات و قوانين بين المللي» اعلام كرده است.
روز 22 ارديبهشت دبيرخانه شورا اعلام كرد مأموران اطلاعات آخوندها «روز 19 ارديبهشت زير عنوان انجمن نجات، با آقاي كوبلر، در هتل لاله تهران ملاقات كردند و خواستار استرداد گروهي از ساكنان اشرف به رژيم آخوندي شدند ... نماينده ويژه همچنين با شماري از عوامل وزارت اطلاعات زير عنوان خانواده ساكنان اشرف ديدار كرده و با نمايندگان صليب سرخ بين المللي در تهران، موضوع خانواده ساكنان اشرف و ليبرتي را مورد بحث قرار داد».
قبل از آن در روز 5 ارديبهشت (24 آوريل 2012) مشاور امنيتي مالكي، در تلويزيون دولتي العراقيه پس از بازگشت از تهران و ديدار با سليماني، سركرده نيروي تروريستي قدس گفت: «آقاي مارتين كوبلر، مباحثات مفصلي با طرف عراقي و طرف ايراني داشته است، چه از طريق سفارت ايران يا از كانالهاي ارتباطي ديگر با طرف ايراني مباحثاتي داشته است تا الزامهاي اجراي تفاهمي را فراهم كند كه بين او و عراق براي بستن قرارگاه اشرف و پايان دادن به حضور سازمان در خاك عراق طي سال جاري مورد تفاهم قرار گرفته است. اين شامل مكانيزمها و نقش ايران در انجام آنچه بايد در حل اين مشكل انجام دهد، بود».
علاوه بر اين در روز 16مهر (7 اكتبر) پاسدار دانايي فر، سفير رژيم ايران در عراق، از فرماندهان نيروي قدس در تلويزيون حكومتي عراق گفت:«من امروز جلسه‌يي را با آقاي کوبلر نماينده سازمان ملل که مسئول اين پرونده در بغداد هست، داشتم. بحثهاي مفصلي توي اين زمينه داشتيم و توقعات ما در اين جلسه مطرح شد». سفير ملايان در 2 و 4بهمن سال گذشته ( 22 و 24ژانويه 2012) نيز از گفتگوهاي مشابهي خبر داده بود.
يك مقام ارشد مستعفي يونامي در جلسه استماع در كنگره آمريكا، در روز 23شهريور (13 سپتامبر) تحت سوگند شهادت داد :«من به تأكيد در اينجا تأييد مي كنم كه يونامي هيچ استقلالي ندارد. زيرا هر موضوع مربوط به اشرف در نخست وزيري عراق و گاهي اوقات در سفارت ايران در بغداد تصميم گيري مي شود».
كميته بين المللي در جستجوي عدالت در 28مهر(19 اكتبر 2012) در اين باره به دبيركل نوشت: «گفتگو با رژيم ايران در مورد اعضاي اپوزيسيون  ....في نفسه يك اقدام مجرمانه است». كميته بين المللي تصريح كرد «ارتباطات نماينده ويژه دبيركل در عراق با نمايندگان رژيم ايران درمورد مخالفان ايراني نتايج حفاظتي و امنيتي وخيمي دارد و راه را براي سومين كشتار ساكنان هموار مي‌كند كه بدون ترديد براي نماينده ويژه دبيركل و ملل متحد الزام قضايي خواهد داشت».

دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
18 دي 1391 (7 ژانويه2013)

گزارش پنتاگون در مورد وزارت اطلاعات رژيم ايران: سينگلتون و خدابنده ماموران وزارت اطلاعات

گزارش پنتاگون در مورد وزارت اطلاعات رژيم ايران: سينگلتون و خدابنده ماموران وزارت اطلاعات
بنا بر گزارش ۶۴ صفحه ای اخیر پنتاگون، جنگ روانی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران از اصلی ترین وظایف این ارگان رژیم ملایان بعد از جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ بوده است.
این گزارش تصریح میکند که «رژیم اعضای سابق مجاهدین خلق ایران را در اروپا جذب نموده و از آنها برای راه اندازی کمپین ترویج اطلاعات دروغ علیه آنها استفاده میکند.»
وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، گزارشی در خصوص جزئیات فعالیت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران تهیه کرده که ماه گذشته توسط بخش پژوهش های فدرال کتابخانه کنگره آمریکا منتشر شده است. در گزارش پنتاگون آمده که بسیاری از کارمندان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در عملیات مخفی مشارکت دارند که در جای جای جهان انجام می گیرد؛ از جاسوسی و سرقت فن آوری گرفته تا بمب گذاری و ترور.
گزارش وزارت دفاع آمریکا تصریح می کند که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران انواع کمک‌های مالی، نظامی و تجهیزاتی را در اختیار سازمان‌های حماس، حزب الله لبنان، شبكه القاعده در عراق و افغانستان و همچنین سایر گروه‌های تروریستی قرار می‌دهد.
همین منبع، اضافه می کند که سرویس های اطلاعاتی ایران در تمام زمینه ها و در کشورهایی که جمهوری اسلامی دارای منافع است فعالیت دارند. برخی از این کشورها عبارتند از: عراق، افغانستان، آذربایجان، کویت، لبنان، آسیای مرکزی، آفریقا، کروآسی، اتریش، فرانسه، گرجستان، آلمان، ترکیه، بریتانیا، کشورهای آمریکای جنوبی و ایالات متحد آمریکا. گزارش وزارت دفاع آمریکا، تصریح می کند که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران با القاعده در عراق و افغانستان همکاری کرده است.
سرویس های اطلاعاتی روسیه صدها نفر از اعضای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران را آموزش داده اند و شماری از اعضای سرویس های اطلاعاتی روسیه در وزارت اطلاعات ایران و به منظور مجهز کردن سلول ها و شبکه‌های این وزارتخانه در مناطق و محلات مختلف ایران فعال بوده اند.
گزارش، از سپاه قدس به عنوان اهرم اصلی عملیات سرویس‌های اطلاعاتی ایران یاد می کند و در عین حال می افزاید که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران و سپاه قدس همکاری تنگاتنگی با یکدیگر دارند.
به نوشته پنتاگون، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران همچنین از طریق شبکه‌ها و انجمن‌های دفاع از پناهندگان، در میان ایرانیان خارج از کشور فعال است. همین منبع می افزاید که سرویس‌های اطلاعاتی ایران افرادی را در خارج از کشور ربوده و به ایران منتقل کرده و سپس به قتل می‌رسانند.
بنا بر گزارش ۶۴ صفحه‌ای پنتاگون، جنگ روانی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران از اصلی ترین وظایف وزارت اطلاعات در دو دهه گذشته و بعد از جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ بوده است.

این گزارش تصریح میکند که «رژیم اعضای سابق مجاهدین خلق ایران را در اروپا جذب نموده و از آنها برای راه اندازی کمپین ترویج اطلاعات دروغ علیه آنها استفاده میکند.»
بنا بر گزارش منتشر شده توسط بخش پژوهش های فدرال کتابخانه کنگره آمریکا که در دسامبر ۲۰۱۲ در اختیار عموم قرار گرفت، رژیم مجاهدین خلق را یک تهدید برای خود احساس کرده و «ارگان امنیتی رژیم سازمان مجاهدین خلق ایران را جدی ترین سازمان مخالف می انگارد.» این گزارش تاکید میکند که اگر چه «جنگ روانی علیه مجاهدین خلق ایران از اصلی ترین وظایف این وزارتخانه بعد از جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ بوده است اما علی رغم آن mek همچنان بعنوان یک اپوزیسیون قابل اتکاء و معتبر به فعالیت خود ادامه میدهد.»
گزارش تحقیقاتی منتشر شده توسط کنگره تصریح میکند که وزارت اطلاعات در کمپین خود علیه مجاهدین خلق، علاوه بر مزدوران ایرانی، عناصر خارجی را نیز به خدمت میگیرد. گزارش نمونه مسعود خدابنده و همسر انگلیسی او آن سینگلتون را بعنوان نفرات وزارت اطلاعات تشریح نموده است.

آن سینگلتون در اواخر دهه ی هشتاد میلادی با سازمان مجاهدین خلق ایران همکاری داشته است. در آن زمان مسعود خدابنده و برادرش ابراهیم، هردو از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران بوده اند. در سال 96 میلادی، مسعود خدابنده تصمیم به ترک سازمان مجاهدین خلق ایران میگیرد و مدتی بعد با ان سینگلتون ازدواج می کند.
به سرعت پس از ازدواج این دو تن وزارت اطلاعات ایران با تهدید به مصادره ی خانه ی بزرگ مادر مسعود خدابنده از مسعود می‌خواهد تا با وزارت اطلاعات همکاری کند.

در سال 2002، سینگلتون تصمیم می گیرد تا با این وزارت همکاری نماید. او پس از آموزش دیدن در تهران به انگلستان بر میگردد و سایت ایران اینترلینک را در زمستان همان سال بمنظور پیشبرد اهداف وزارت اطلاعات ایران راه اندازی می کند.
پس از سفرهای متعددی که وی به ایران و سنگاپور – جایی که سینگلتون با فرماندهان خود در ارتباط بوده است- می کند، سازمان مجاهدین خلق به وی و شوهرش مشکوک می گردد.
این گزارش با پرده برداری از روابط نزدیک وزارت اطلاعات ایران و نیروهای سوریه فاش می سازد که در سال 2004 ابراهیم خدابنده توسط نیروهای سوریه دستگیر و به ایران فرستاده می شود.

قسمتي از متن گزارش در مورد مزدوران آن سينگلتون، مسعود و ابراهيم خدابنده
این گزارش به نقش کلیدی سعید حجاریان در بنیان نهادن وزارت اطلاعات و تشریح مقام و فعالیتهای سعید امامی (که یکی از افراد مشهوری است که پروژه ی قتل عام مخالفین نظام معروف به «قتلهای زنجیره» ای را بر عهده داشت) و سعید پور محمدی می پردازد.
در این گزارش همچنین آمده است که پس از آنکه احمدی نژاد به مقام ریاست جمهوری نظام اسلامی حاکم بر ایران می رسد، وزارت اطلاعات رژیم ایران با دریافت بودجه ی قابل توجهی به گسترش خود پرداخته و نه تنها نیروهای جهاد در عراق و افغانستان را به خدمت می گیرد، بلکه جاسوسان متعددی را برای بنیان نهادن تشکیلات تزریق اطلاعات دروغ استخدام می کند.
این گزارش فاش ساخته است که افراد خارجی دارای پتانسیل برای چنین کارهایی شناسایی شده و پس از آنکه پاسخی مثبت از سوی آنها دریافت می شود، از طریق سفارت ایران در آن کشور کارهای لازمه و مصاحبه های اولیه انجام گرفته و وی پس از گذر کردن از این مراحل به ایران اعزام می شود تا بتواند رسما استخدام شده و آموزشهای لازم را فراگیرد.
طبق این گزارش نفوذ در داخل گروهای اپوزسیون، ساخت و تاسیس گروهکهای تروریستی (این بخش در حیطه ی کاری نیروهای قدس نیز می باشد)، انتشار اخبار، شایعات و اطلاعات دروغین از جمله وظایف اصلی وزارت اطلاعات آخوندی هستند. گزارش در همکاری با در هماهنگی با بخش حمایت تکنیکی مبارزه با تروریسم دفتر برنامه حمایت از جنگ نامنظم تهیه شده است.

یک فعال دیگر کارگری به اداره اطلاعات احضار شد

خبرگزاری هرانا - واحد سیده فعال کارگری و عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری به اداره اطلاعات مهاباد احضار شد.

بنا به گزارش تارنمای کمیتهٔ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری، روز یکشنبه ۱۷ دی ماه سال جاری ساعت ۱۰ صبح، واحد سیده عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری به اداره اطلاعات مهاباد احضار و مدت ۲/۵ ساعت مورد بازجویی قرار گرفت و سپس آزاد گردید.

نام برده قرار است مجددا روز دوشنبه ۱۸ دی ماه ساعت ۱۰ صبح خود را به اداره اطلاعات مهاباد برای ادامه بازجویی معرفی کند.

افسران موشکی سپاه چگونه از مرز سوریه وارد لبنان شدند

خبرگزاری فارس: روز بازگشت رزمندگان اسلام برای سوری‌ها روز بسیار سختی بود. برایشان سخت می‌آمد از نیروهای جوان و شاداب و پر انگیزه جدا شوند.
 
بخش هفدهم ماجرای شکل‌گیری یگان موشکی سپاه را در گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری فارس می‌خوانید:

افسر اطلاعات پادگان گفت: جزوه‌ها، یادداشت‌ها و عکس‌هایی رو که گرفتین باید به ما تحویل بدید.

بدجوری‌ حال بچه‌ها گرفته شد. تا نیمه‌های شب این جزوه‌ها را پاکنویس کرده بودند که هم شکیل باشد و هم بتوانند در ایران از آنها استفاده کنند. حاصل سه ماه آموزش، همین نوشته‌هایشان بود که می‌خواستند از چنگ‌شان در بیاورند.

چند نفر از بچه‌ها مثل علی اکبر، جمشید، فریدون و سید مهدی معتقد بودند که نباید جزوه‌ها را تحویل بدهیم. باهمدیگر حرف می‌زدند اما چاره‌ای نبود. اسمش را هر چه می‌خواستند بگذارند، خامی، ترس، کم تجربگی و... عاقبت هر چه جزوه، فیلم و عکس داشتند تحویل دادند فقط یک سری چرک نویس دست‌شان ماند.

برادر مقدم زیر بارش برف به سمت ساختمان ستاد رفت. با فرمانده پادگان درباره جزوه‌ها صحبت کرد و نگرانی بچه‌ها را به اطلاع آنان رساند. سوری‌ها وقتی ناراحتی ایرانی‌ها را دیدند گفتند اینکار بیشتر حالت تشریفاتی دارد. البته جزو وظایف ماست. مقدم حسن شما نگران نباشین از طریق سفارت ایران در دمشق براتون می‌فرستیم.

اما هیچ کس امیدی نداشت که جزوه‌ها به دست‌شان برسد.

روزهای آخر دوره، بچه‌ها برای برگشتن به ایران دلتنگی می‌کردند. درد غربت و دوری از جبهه‌ صبرشان را لبریز کرده بود. وقتی پایشان به جبهه رسیده بود فکر نمی‌کردند روزی سر از سوریه و آموزش موشک در بیاورند. گاهی به قدری برای جبهه و بچه‌های همرزم‌شان دلتنگ می‌شدند که سید مهدی به شوخی می‌گفت: فکر می‌کنن اگه دوروز جبهه نباشن، فاتحه جبهه و جنگ خونده می‌شه ول کنین این حرف‌ها رو.

برای دیدن خانواده‌هایشان هم بی‌تاب شده بود. پیرانیان با اینکه یک بار در اوایل دوره آموزش به ایران آمده بود، باز هم برای برگشتن، لحظه‌شماری می‌کرد.

روز آخر همه کلاس‌ها تا ظهر تمام می‌شد. ساعت دو بعد از ظهر ماشین آمد بچه‌ها را ببرد ناهار خوری. ناصر هنوز توی کلاس، قسمت‌های مختلف موشک را روی کاغذ می‌کشید. در مانور سوری‌ها دیده بود که یکسری شلنگ به موشک وصل شده ولی نمی‌دانست کارشان چیست؟

استوار عواد که در دروس عملی کمک‌شان می‌کرد، در کلاس حضور داشت. معمولا حرف نمی‌زد. اگر هم حرف می‌زد خیلی کم. ناصر پرسید: راستی عواد این شلنگ‌ها رو برای چی به موشک وصل می‌کنند، کارشون چیه؟

عواد گفت: به اون تست موتور می‌گن به شما یاد ندادن.

- چرا؟

- چون تو برنامه‌ آموزشی شما نبود.

- حالا می‌تونی به سید مهدی و من یاد بدی؟

- بله مشکلی نداره.

ماشین پشت سر هم بوق می‌زد که بروند ناهار خوری. ناصر آمد و گفت: ما نمی‌آییم کار داریم. شما برین اگه تیکه نونی چیزی گیرتون اومد برای ما هم بیارین، نشد هم مهم نیست.

به عواد گفتند: شروع کن.

عواد میانسال بود و آدم متین و راز نگهداری نشان می‌داد. دستی به موهای سرش کشید و گچ برداشت و روی تخته سیاه شکل موشک را کشید. بعد هم شلنگ را توضیح داد که از کجا به کجا وصل می‌شوند و کارشان چیست.

ناصر و سید مهدی هم روی کاغذ همان ها را برای خودشان رسم کردند.

شلنگ های فشار قوی و ضعیف را با رنگی متفاوت کشیدند و اندازه هر کدام را نوشتند.

هر چه از دهان عواد بیرون آمد، یادداشت کردند. سید مهدی به ناصر گفت: تو حواست به گفته‌های عواد باشه. من یادداشت می‌کنم.

کلاس تست موتور دو ساعتی طول کشید. از بس توی بحر موشک رفته بودند،‌ گذشت زمان را حس نکردند.

کلاس که تمام شد ناصر دست در جیبش کرد. یک سکه پنج تومانی داشت. رویش نقشه ایران حک بود. آن را به عواد هدیه کرد. او هم از دیدن نقشه ایران بر روی سکه خوشحال شد. تشکری کرد و رفت.

دوره آموزش اسکاد بی، سی ام آذر ماه 1363 تمام شد و از بچه‌ها امتحان گرفتند. از لحاظ نمره سید مجید اول شد و ناصر دوم، حسن آقا به سید مجید گفت: با اینکه در طول دوره شلوغ بودی اما نمره اول رو گرفتی، به این خاطر این ساعت مچی رو به تو هدیه می‌کنم. بعد اضافه کرد: البته هیچ کی ضعیف نبوده از همه تون راضی‌ام.

بعد از اتمام دوره آموزش، فرمانده سوری گفت: به خاطر اینکه بچه‌های ایرانی آموزش موشک اسکاد رو با موفقیت سپری کردن، اگه بخواین می‌تونیم برا تعداد محدودی، سیستم موشک فراگ 7 رو هم که آموزش بدیم.

امکان آموزش برای همه وجود نداشت. پس از مشورت و همفکری، شش نفر از بچه‌ها برای آموزش فراگ 7 به محل تیپ موشکی لونا رفتند. جمشید، مجید، مهدی، سید مجید، رضا، اکبر و امیر. اینها باید یک هفته دور از بقیه بچه‌ها آموزش می‌دیدند.


آموزش عملی افسران موشکی سپاه در سوریه

مهدی و امیر فرماندهی سکوی فراگ، رضا توجیه و روانه سازی، سید مجید موشک و الحاق کلاهک جنگی و جرثقیل، مجید موشک، الحاق کلاهک جنگی و برق موشک و جمشید هم رانندگی سکوی فراگ را گذراندند.

طاقت پیرانیان طاق شده بود. فقط خجالت باعث شده بود نتواند بگوید. عاقبت تصمیم گرفت به حسن آقا بگوید. مرگ یکبار شیون هم یکبار. به حسن آقا گفت: راستش من دلم برای اهل خونه تنگ شده اینجا هم که کاری ندارم اجازه بده من چند روزی زودتر برگردم.

حسن آقا وضعیت او را درک می‌کرد وبه همین خاطر هماهنگ شد که او یک هفته زودتر از بقیه به ایران برگردد.

بعد از اتمام آموزش سیستم موشکی فراگ 7 حسن آقا همه بچه‌ها را جمع کرد و گفت: بحمدالله دوره ما تموم شد باید برگردیم ایران، اما چند روز فرصت لازمه که برگشتن‌مون رو هماهنگ کنیم. من یک مقدار از رفتنمون دل نگرونم ببینم چی میشه. یک خبر خوب هم دارم که بیشتر به این خاطر گفتم یه جا جمع بشیم. برادر محسن رضایی برامون یک مقدار پول فرستاده که حالا اون پول پیش منه. می‌تونیم با اون پول کلی وسایل بخریم و با دست پر به ایران برگردیم یا اینکه نه. هر کس هم نخواست می‌تونه پولش رو نگه داره این پول سهم شماست.

امیر گفت: به نظرم این مقدار پول زیاده. هر کدوم یک مقدار برا خودمون برداریم و بقیه را هدیه کنیم جبهه.

هیچ  کس حرفی نزد. سید مهدی گفت: پس سکوت نشانه رضاست. بعد سهم هر کدام را داد.

پاینده به شوخی می‌گفت: هر چی طلا بخرین برا کشورتون سرمایه ست. چند نفر از بچه‌ها عطر هم خریدند. اما پاینده توصیه کرد عطر را از لبنان بخرند.

روز بازگشت رزمندگان اسلام برای سوری‌ها روز بسیار سختی بود. برایشان سخت می‌آمد از نیروهای جوان و شاداب و پر انگیزه جدا شوند. رزمندگان ایرانی در سایه آموزه‌های دینی در این مدت رفتار شایسته‌ای از خود نشان داده بودند. در طول آموزش، سوری‌ها چیزهای زیادی از ایرانی‌ها یاد گرفته بودند. سحرخیزی، عبادت، ایثار، پشت کار و اعتماد به نفس و ...

با اینکه افسران جوان درست و حسابی عربی بلد نبودند با این حال ارتباط خوبی با سوری‌ها داشتند. آخرهای دوره، زبان تخصصی موشک را هم خوب یاد گرفته بودند.

حالا نیروهای موشکی سوریه از دل و جان شیفته ایرانی‌ها شده بودند ولی دیگر چاره‌ای نبود. زمان، زمان خداحافظی بود.

آنها به هر یک از افسران ایرانی یک عدد جاسوئیچی هدیه دادند که روی شان نوشته شده بود" لوای مئه خمس خمسین" (تیپ 155 موشکی).

اما ایرانی‌ها با پول جیب خرجی‌شان هدیه‌های خوبی برای سوری‌ها خریدند. برای فرماندهان موشکی دوربین‌ عکاسی آلفا خریدند. برای بقیه هم ساعت مچی. هدیه ایرانی‌ها را که دیدند، شگفت زده شدند و به سخاوت‌شان احسنت گفتند.

وقت رفتن بود. سرگرد توفیق کنار ماشین منتظر ایستاده بود تا افسران جوان را بدرقه کند.

سید مهدی گفت: همه چی باید مثل روز اول نوی نو باشه. یک نظامی وقتی جایی رو ترک می‌کنه باید هیچ اثری از خودش به جا نذاره. هر چی آشغال هست باید سوزونده بشه.

بچه‌ها از این حرف سید مهدی شاکی شدند که تو را خدا ول کن، خودشان تمیز می‌کنند.

- همین که گفتم. آسایشگاه و محوطه باید تر و تمیز بشه.

ترو تمیز کردن محوطه شروع شد. همگی دست به کار شدند. حتی یک چوب کبریت هم روی زمین نماند. سرگرد توفیق یک ساعت بیرون منتظر ایستاد. اما سید مهدی هیچ توجهی به او نداشت. نظافت ساختمان که رضایت خاطرش را فراهم کرد به بچه‌ها گفت: حالا می‌تونیم بریم.

محل اقامت‌شان را طوری تمیز و مرتب کرده بودند که گویا در اینجا هیچ کس زندگی نکرده است. از پادگان تیپ 155 به سفارت ایران در دمشق رفتند.

روزی که می‌رفتند، هوا سرد بود. دانه‌های پراکنده برف روی هوا می‌چرخیدند و روی زمین می‌نشستند. چند روز فرصت گشت و گذار و تفریح داشتند. تصمیم داشتند به لبنان بروند. پیش از حرکت، به زیارت حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه(س) رفتند. از آنجا با یک ماشین هایس کرمی رنگ که سفارت در اختیارشان گذاشته بود، راهی لبنان شدند.

نیروهای مرزی لبنان وقتی عکس امام خمینی را بر شیشه‌ اتومبیل دیدند، احترام گذاشته، بی هیچ سوال و جوابی اجازه عبور دادند. ولی موقع عبور از شهرهای مسیحی نشین، افراد مسلحی را می‌دیدند که آستین‌ها را بالا زده و سلاح‌شان را به طرف خودروی هایس گرفته‌اند تا برسند به مرز. دلشان هزار راه رفت. هیچ کدام مسلح نبودند فقط چند تا کلت کمری محض احتیاط در داشبورد ماشین داشتند به خواست خدا از همه اینها سالم عبور کردند.

بیروت پایتخت لبنان شهری زیبا بود. مکان‌های دیدنی و تفریحی و جاذبه‌های تاریخی و گردشگری زیادی برای مهمانانش داشت اما برای نیروهای خارجی اصلا شهر امنی به حساب نمی‌آمد بخصوص برای پاسداران. بنابراین به بعلبک رفتند. بقایای کاخ نرون یکی از جاهای دیدنی لبنان بود که هر مسافری را به سوی خود می‌کشید.

نرون از جمله ستمگرانی است که در تاریخ به خاطر جنایت‌هایش به بدی و ظلم و ستم از او یاد می‌شود. از آن شوکت و عظمت ظاهری کاخ نرون جز ویرانه‌‌ای نمانده بود. دیدن این بقایا هر آدمی را به عبرت گرفتن از زندگی گذشتگان فرا می‌خواند.

بعد از آن به زیارت قبری در بعلبک رفتند که می‌گفتند یکی از دختران امام حسین (ع) در آنجا دفن شده است.

صدای سید مهدی همراه با قطرات باران در وزش نسیم پیچید: «اگه عراق لوله توپ‌هایش را به سمت اسرائیل برگردونه بقیه هم کمکش می‌کنن. مثل حالا که توی جنگ با ایران کمکش می‌کنن؟ هیچ وقت به بردگی نمی‌افتن. تا این طورین همیشه برده می‌مونن.»

امیر گفت: «حساب مردم رو باید از حساب دولتمرداش جدا کرد.»

بعد از چند ساعتی که توی راه بودند با یک بستنی و نوشابه خستگی را از تن به در کردند.

وقتی وارد بازار عطر فروشان شدند، طعم دنیا برایشان عوض شد. پاینده به عطر یاس اشاره کرد و به فروشنده گفت: عطر حضرت زهرا (س)

فروشنده متعجب پرسید: هذا عطر الزهرا؟

پاینده هر چه پول داشت عطر خرید. بقیه بچه‌ها هم به فراخور پول و حالشان عطر خریدند.

دوستان به شوخی می‌گفتند: پاینده تو این جور کارها واردتری، نکنه از اینجا می‌خری تا ببری ایران بفروشی؟

- نه بابا، این حرف چیه، برا خونواده می‌خرم. خب چشم انتظارن.

روزهایی که در لبنان بودند از دیگر جاهای شهر بعلبک، مثل "نبی شیث" مقر نیروهای سپاه و چند مسجد تاریخی دیدن کردند و راه دمشق را در پیش گرفتند.

یک روزنامه نگار در قزوین بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - محمد کیمیایی، روزنامه نگار و همکار روزنامه‌های اصلاح طلب و هفته نامهٔ حدیث در قزوین، از سوی نیروهای وزارت اطلاعات در این شهر بازداشت شده است.

بنا به گزارش تارنمای ملی- مذهبی، روز سه شنبهٔ هفته گذشته، چند مامور امنیتی با هجوم به منزل آقای کیمیایی، منزل مسکونی او را تفتیش کرده و برخی از لوازم شخصی و چندین کارتن کتاب و مدارک وی را نیز توقیف کرده‌اند.

نیروهای امنیتی به بستگان محمد کیمیایی که پس از پیگیری‌های بسیار از بازداشت وی مطلع شده‌اند، گفته‌اند که او همچنان تحت بازجویی است و تا زمان برگزاری دادگاه، در بازداشت خواهد بود. این روزنامه نگار از بیماری قلبی رنج می‌برد.

به نظر می‌رسد بازداشت آقای کیمیایی در ادامهٔ توقیف هفته نامهٔ حدیث قزوین و پلمب آن و نیز بازداشت کارکنان و سردبیر این هفته نامه صورت گرفته است. منابع خبری می‌گویند، طی یک ماه گذشته تعداد زیادی از فعالان و روزنامه نگاران این شهر تحت پیگرد نیروهای امنیتی قرار گرفته‌اند.

تحریمها؛ نام جمهوری اسلامی در کنار طالبان و القاعده

استرالیا از سوی شورای امنیت ملل متحد، ریاست کمیته نظارت بر تحریم های این شورا علیه جمهوری اسلامی، طالبان و القاعده را عهده دار شد.

به گزارش سایت عصر ایران، مسئولیت اصلی این کمیته ها که از سوی شورای امنیت تشکیل می شود نظارت بر نحوه اجرای تحریم های اعمالی علیه کشورها و معرفی ناقضان تحریم ها به این شورا طی گزارش های ادواری منظم است.

باب کار وزیر امور خارجه استرالیا ضمن ابراز خوشحالی از به دست گرفتن ریاست این کمیته ها ، رای به استرالیا را نشانه اعتماد جامعه جهانی به کشورش دانست.

وی همچنین افزود که این رای نشانه اعتماد ۵ عضو دایم شورای امنیت به استرالیا به ویژه در زمینه مسایل مهمی چون مبارزه با تروریسم است.

استرالیا از سال ۲۰۱۲ به عنوان یکی از اعضای غیر دایم شورای امنیت برگزیده شده است.

یک فعال کارگری دیگر در مهاباد بازداشت شد

محمد مولانایی فعال کارگری و عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری در پی احضار به اداره اطلاعات مهاباد بازداشت شد.

بنا به گزارش کمیتهٔ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری، روز شنبه ۱۶ دی ماه سال جاری محمد مولانایی عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری به اداره اطلاعات مهاباد احضار شده و بعد از مراجعه نام برده در ساعت ۱۲ ظهر به اداره مزبور تاکنون به منزل بازنگشته است.

ستار بهشتی؛ سند محکومیت جمهوری اسلامی


منصور امان
 

گُزارش مجلس از قتل ستار بهشتی، سند محکومیت جمهوری اسلامی

تلاش مجلس مُلاها برای ماله کشی بر قتل آقای ستار بهشتی به یک رُسوایی دردسر ساز مُنتهی شده است. گُزارش ناهمگون و از هم گُسیخته ی کُمیسیون امنیت ملی مجلس که حاصل کوشش دو ماهه و مُشترک مراکز نظامی - امنیتی و اُرگانهای تصمیم گیری است، به جای پاک کردن لکه های خون این جنایت از دستهای "نظام"، آن را فقط پخش کرده است.

آنگونه که از گُزارش مزبور برمی آید، هدف از تهیه و انتشار آن در گام نخُست، کمرنگ کردن اتهام قتل و گُمراه سازی پیرامون علت مرگ آقای بهشتی و در گام بعد، تبرئه آمران و سازمان دهندگان تبهکاری مزبور بوده است. تهیه کنندگان این برائت نامه اما در برآوردن هیچ کُدام از اهداف تعیین شده موفق نبوده اند.

آنها برای انکار قتل، به گونه بچگانه ای پُرسش در باره دلیل مرگ آقای ستار بهشتی را از موضوع خارج کرده اند و پزشکی قانونی را به شهادت می گیرند که به رسیدن علت مرگ وی از عالم غیب گُواهی داده: "تعیین علت قطعی فوت از لحاظ پزشکی مقدور نبوده."

با این مُبتدا و تکذیب مرگ بر اثر شکنجه، تنظیم کنندگان گُزارش گمان برده اند اکنون می توانند برای جلب اعتماد مُخاطبان، گرد "کبودی روی ساق پا" و "رفتار خلاف موازین شرعی" مانور دهند و سناریو را با چند قلم رسیدگی بیطرفانه آرایش کنند.

تلاش آنها برای دور کردن آمران جنایت از تیررس نگاه، به همین اندازه ناشیانه و ابتدایی است. نویسندگان قصه ی امنیتی ابتدا برای تبرئه سرکرده نیروی انتظامی دست به کار می شوند و سوگند می خورند که وی "پیشتر تذکرات لازم به رییس پُلیس فتای تهران بُزُرگ داده و رعایت نگردیده".

بلافاصله پس از پاسدار احمدی مُقدم، همین مسوول نافرمان، یعنی پاسدار سعید شُکریان، در نوبت سفید شویی قرار گرفته و تاکید می شود: "رییس پُلیس فتای تهران بزرگ، مُراقبت، نظارت و بازرسی از نحوه رفتار ماموران در اختیار با مُتهم مُتوفی نداشته است."

این بدان معناست، از آنجا که وی بر زیردستانش "نظارت" نداشته، بنابراین مسوولیت مُستقیمی در جرایم ارتکابی آنها نیز ندارد و "قُصور" برای تعریف نقش و عمل او و "برکناری" به مثابه مُجازات آن کفایت می کند.

کمی بعد نوبت به تبرئه دستگاهی می رسد که ابزار و پرسنل شکنجه و قتل را فراهم آورده است. نویسندگان گُزارش در اینجا به متُد محبوب "نظام" در توجیه تبهکاریهای لو رفته یا پنهان ناپذیر مُتوسل شده اند و نیروی انتظامی را پُشت ماموران "خودسر" و "رفتار خودسرانه" مخفی می کنند؛ مامورانی که ابتدا از بازداشت هفت نفر از آنها سخن گفته می شود و سپس به سه نفر کاهش می یابند.   

پس از بازتاب گُسترده این جنایت در سطح جامعه و نیز در پهنه بین المللی، کمتر کسی برای پی بردن به علت مرگ آقای ستار بهشتی و هُویت قاتلان او به روایت مجلس مُلاها نیاز دارد. با این حال گُزارش مزبور از این زاویه دارای اهمیت است که با صراحت تمام و ناشیگری تحسین آمیزی تایید می کند که قتل و شکنجه مُنتقدان و مُخالفان یک سیاست سیستماتیک، هدایت شده و دلخواه در جمهوری اسلامی است و برای برچیدن آن نخُست باید مُناسباتی که پُشت این تبهکاریها ایستاده، به آنها پوشش می دهد و از عاملان حمایت و حفاظت می کند، برچیده شود.

تظاهرکنندگان در عراق، پرچم جمهوری اسلامی ایران را به آتش کشیدند




رادیو فرانسه : رهبران جنبش هوادار مقتدا صدر، در مراسم نماز جمعه، نمازشان را به نشانه همبستگی با سنی‌های معترض، در مسجد سنی‌ها اقامه کردند.
ده‌ها هزار نفر از سنی‌های عراق در شهرهای مختلف کشور علیه نوری‌المالکی دست به تظاهرات زدند.

بگزارش رویترز در شهر "فلوجه" واقع در پنجاه کیلومتری عراق، ٧٠هزار نفر در تظاهرات شرکت داشتند و با آتش زدن پرچم جمهوری اسلامی ایران ، شعار میدادند که ایران را باید از عراق بیرون راند و کشور را آزاد کرد!
 در شهرهای "موصل" و "سامره" هم تظاهرات وسیعی گزارش شده است که در آن شعار«سرنگونی رژیم توسط خلق» بر پلاکادرها نقش بسته بود.

به روایت رویترز، این روز ها تظاهرکنندگان مخالف رژیم در جریان تجمعات خود، پرچم‌های دوران صدام حسین را در دست میگیرند و نیز از پرچم‌های شورشیان سوریه استفاده می‌کنند. در شهر "رمادی"، تظاهر کنندگان عکس بزرگ رجب طیب اردوغان را که از شورشیان سوریه حمایت می‌کند و با دولت عراق روابط سردی دارد، در دست گرفته بودند.

رویترز اضافه میکند که البته در شهر شیعه نشین "نجف"، گروه کوچکی نیز علیه اردوغان دست به راهپیمائی زدند.
 تظاهر کنندگان که شعار اصلیشان «آزادی زندانیان» است، خواهان لغو مقررات ویژه ضد تروریستی هستند که به عقیده آنها نخست وزیر عراق بکمک این مقررات، سنی‌ها را دستگیر می کند و به زندان می افکند.

خبرگزاری فرانسه نیز از قول خبرنگارش در بغداد، از یک تظاهرات ناراضیان در یک مسجد سنی گزارش می کند که در آنجا نیز مردم علیه جمهوری اسلامی ایران شعار می دادند. بگزارش خبرگزاری فرانسه این تظاهرات که دیروز در مراسم نماز جمعه اتفاق افتاد، توسط مقامات پلیس محاصره شده بود و آنها نمی گذاشتند مردم از محوطه مسجد بیرون بیایند.

گزارش شده است که رهبران جنبش هوادار مقتدا صدر، در مراسم نماز جمعه، نمازشان را به نشانه همبستگی با سنی‌های معترض در مسجد سنی  ها اقامه کردند.

خبر دیگری حاکی است که عزت ابراهیم- معاون صدام حسین، در شبکه تلویزیونی العربیه ظاهر شده و خطاب به مردم عراق هشدار داده است که نوری‌المالکی در دوران نخست وزیری او مجری طرح "صفوی-پارسی" شده است که ایرانی‌ها برای تجزیه عراق آماده کرده اند.

قتل يك زنداني بي دفاع در زندان مركزي زاهدان

سایت فعالین حقوق بشر و دمکراسی : «يك زنداني بي‌دفاع پس از چند ساعت كه به سلولهاي انفرادي بند قرنطينه زندان مركزي زاهدان منتقل شده بود به قتل رسيد. زنداني محسن اسماعيل زهي ۳۳ ساله غروب روز چهارشنبه ۱۳ دي ماه به بهداري زندان مركزي زاهدان مراجعه مي‌كند و به يكي از كاركنان بهداري مي‌گويد كه احساس درد شديد مي‌كند. اما اين فرد حاضر به معاينه و درمان او نمي‌شود. در حاليكه زنداني براي معاينه و درمان اصرار مي‌كند رئيس بهداري با نام يوسفي وارد مشاجره با اين زنداني مي‌شود. زنداني اسماعيل زهي در حالي كه اصرار مي‌كرد كه از درد شديد رنج مي‌برد يوسفي به او گفت كه تو دروغ مي‌گويي و تمارض مي‌كني. اين زنداني بي‌دفاع در حالي كه درد، فشار مضاعفي بر او وارد مي‌كرد مصر به درمان خويش بود. يوسفي رئيس بهداري زندان بجاي درمان، دستور انتقال اين زنداني به سلولهاي انفرادي بند قرنطينه را مي‌دهد و علت آن را تمارض، دروغ اعلام مي‌كند. زنداني محسن اسماعيل زهي پس از انتقال به سلولهاي انفرادي بند قرنطينه مورد ضرب و شتم مأمورين اطلاعات زندان قرار مي‌گيرد و نهايتا بامداد روز پنجشنبه ۱۴ دي ماه به قتل رسانده مي‌شود. اما مأمورين زندان علت قتل را به دروغ مصرف بيش از حد قرص به منظور خودكشي اعلام مي‌كنند».
خبرهاي اجتماعي 
خانواده هاي شيهدان قيام ترفند كثيف رژيم درباره 21 شهيد قيام را محكوم كردند ـ يك فعال حقوق بشر روز شنبه 16 دي 91 اعلام كردكه مجلس رژيم درليستي كه منتشركرده است 21 شهيد قيام را باعنوان بسيجي هاي كشته شده اعلام كرده است.
خانواده هاي شهيدان قيام ضمن محكوم كردن اين اقدام رژيم ازين اقدام كثيف رژيم ابراز انزجار كردند.
ازجمله شهيدان قيام كه رژيم درباره شان اين حقه كثيف را به كار گرفته است
محرم چگني، بهمن جنابي، امير جوادي فر، رامين رمضاني
اين درحالي است كه مثلاَ به عنوان نمونه پدر رامين رمضاني به خاطر شركتش در مراسم ساير شهيدان قيام به اسارت محكوم شده و به مدت بيش ازيكسال درزندان بوده است.
 

۱۳۹۱ دی ۱۶, شنبه

از نظر فرسايش خاک در جهان رتبه اول را داريم

روزنامه خراسان: از نظر فرسايش خاک در جهان رتبه اول يا دوم را داريم و سالانه فرسايش خاک ۴۰ تن در هکتار است

سالانه ۲ ميليارد تن خاک کشور تحت تاثير فرسايش از بين مي رود، در حالي که سازمان جنگل هاي کشور مدعي است فرسايش خاک در ايران ۳۰ درصد کاهش يافته است، اما واقعيت چيست؟ آيا فرسايش خاک در کشور کاهش يافته يا آنچه گفته شده در حد يک ادعاست؟

کاهش پوشش گياهي و تالاب ها
پوشش گياهي يکي از عوامل مهم در پيش گيري از فرسايش خاک به شمار مي رود و طي سال هاي اخير در ايران پوشش گياهي به شدت کاهش يافته و تالاب هاي داخلي هم خشک شده است.

مهندس محمد درويش عضو هيئت علمي موسسه تحقيقات جنگل ها و مراتع نيز در اين باره مي گويد: فرسايش هنگامي اتفاق مي افتد که پوشش گياهي کاهش يابد، اما در کشور ما پوشش گياهي در سال هاي اخير نه تنها افزايش نيافته بلکه کاهش هم يافته است.

وي اظهار مي دارد: اگر به تالاب هاي داخلي نيز توجه کنيم، مي بينيم سطح تالاب ها کاهش يافته است و همين درياچه هاي خشک شده کانون هاي بحراني جديد فرسايش بادي هستند.

مهندس درويش در گفت وگو با خبرگزاري ميراث فرهنگي گفته است: ميزان ديم زارهاي رها شده که عامل آن خشکسالي است نيز نشان مي دهد ميزان فرسايش در ايران نمي تواند کاهش يافته باشد لذا به طور کلي خاک برهنه و در معرض فرسايش قرار مي گيرد.

دکتر کهرم استاد دانشگاه و فعال محيط زيست درباره کاهش ۳۰ درصدي ميزان فرسايش خاک در ايران که توسط سازمان جنگل ها اعلام شده مي گويد: اين سازمان در قالب چه تحقيق آماري به اين ميزان از کاهش دست يافته است وقتي ما درياچه اروميه را به راحتي از دست مي دهيم و فقط ۵ هزار کيلومتر مربع از اراضي اين حوزه از دست رفته است و همچنين دشت ني ريز و بختگان را در استان فارس از دست داديم. چگونه مي توانيم ادعا کنيم که ميزان فرسايش در کشور با اين ميزان کاهش يافته است.

وي مي افزايد: ما فعالان محيط زيست بر اساس مشاهدات عيني خود اين ميزان از فرسايش کاهش يافته را که توسط سازمان جنگل ها اعلام شده است رد مي کنيم در حالي که متاسفانه فرسايش در کشور رو به افزايش است.

اين استاد دانشگاه يادآور مي شود: قسمت اعظم فرسايش خاک در اثر از بين رفتن جنگل هاست، وقتي شاهد از بين رفتن جنگل ها هستيم و جنگل کاري هم نشده است چگونه مي توانيم بگوييم فرسايش کاهش داشته است؟

دکتر کهرم تاکيد مي کند: تا زماني که ما براي چراي دام در مراتع و جنگل ها و زندگي جنگل نشينان و بهره برداري از جنگل برنامه اي نداشته باشيم قطعاً ما روند افزايش فرسايش را خواهيم داشت و سالانه بيش از ۲ ميليارد تن خاک در کشور تحت تاثير فرسايش از بين مي رود.

مهندس اصغر کمالي کارشناس ارشد منابع طبيعي و مدرس دانشگاه نيز درباره علل فرسايش خاک مي گويد: فرسايش موضوعي گسترده در کشور است و هر روز وسعت کويرهاي کشور بيشتر مي شود و خشکسالي ها هم عامل تشديدکننده فرسايش است.

وي مي افزايد: با آن که سازمان جنگل ها کارهاي زيادي براي ايجاد فضاي سبز، تثبيت شن هاي روان، اصلاح مراتع و... انجام داده است اما در مقابل ميزان فرسايشي که در سطح کشور وجود دارد کارهاي انجام شده ناچيز است.

وي مي افزايد: بخشي از عرصه هاي منابع طبيعي کشور بر اثر سيل زدگي و فرسايش هاي بادي خود به خود تخريب مي شود که همين امر فرسايش خاک و آب را در پي دارد.

ادعاي سازمان جنگل ها
دکتر پرويز گرشاسبي معاون آبخيزداري سازمان جنگل هاي کشور کاهش ۳۰ درصدي فرسايش خاک در کشور را تاييد و در پاسخ به واکنش هاي انجام شده از سوي فعالان محيط زيست مي گويد: ما اين آمار و ارقام را بر اساس مستندات کارشناسي اعلام کرده ايم و اين که مي گويند خشک شدن تالاب هاي ملي بر اثر فرسايش است اين گونه نيست و خشک شدن تالاب ها ربطي به فرسايش خاک ندارد.

وي مي افزايد: ما تاکنون ۲۶ ميليون هکتار عمليات آبخيزداري در کشور انجام داده ايم لذا بايد به همان ميزان که عمليات آبخيزداري انجام شده از فرسايش هم کاسته شود.

دکتر گرشاسبي به حوضه آبخيز طالقان اشاره مي کند و مي گويد: فرسايش خاک در اين حوزه از ۱۳ تن به ۲ تن در هکتار کاهش يافته است زيرا در اين منطقه افزايش پوشش گياهي، کنترل روان آب ها و جلوگيري از نفوذ آب را داشتيم. همچنين بر اساس مستندات وزارت نيرو سد کرج از زمان احداثش تاکنون بايد ۹۰ ميليون متر مکعب رسوب توليد کند که با توجه به رسوب گيري هاي انجام شده فعلاً ۲۷ ميليون متر مکعب اين سد داراي رسوب است. کاهش چشمگير رسوب در اين سد ناشي از اين است که در حدود ۶۰ درصد حوضه آبخيز سد کرج عمليات آبخيزداري انجام شده است.

وي تاکيد مي کند: لذا در مناطقي که عمليات آبخيزداري در سدها انجام شده است کاهش فرسايش را داشته ايم.

عوامل ايجاد فرسايش
دکتر پرويز گرشاسبي معاون آبخيزداري سازمان جنگل ها نيز به عوامل اصلي فرسايش در کشور چنين اشاره مي کند و مي گويد: ما يک کشور مرتفع هستيم و به طور متوسط ۱۲۵۰ متر از سطح درياهاي آزاد ارتفاع داريم، شيب هاي تند، خاک هاي حساس به فرسايش، شرايط نفوذ پذيري خاک ها، بارش هاي نامنظم و بهره برداري انسان از طبيعت از مهم ترين عواملي است که انواع فرسايش را در کشور دامن مي زند.

وي اظهار مي دارد: چراي دام بيش از ظرفيت ۲-۳ برابري مراتع است که باعث تخريب و نابودي مرتع مي شود.

دکتر برهان رياضي کارشناس محيط زيست، فرسايش خاک را مهم ترين تخريب مي داند و مي گويد: خاک بستر حيات است، اما به خاطر نبود فرهنگ و آگاهي زيست محيطي نابودي خاک و فرسايش آن در ايران چندين برابر متوسط جهاني است.

دکتر رياضي اين فرسايش را ناشي از چراي بي حد و اندازه دام و کشت بي رويه ديم در تمام دشت هاي داراي بارندگي مناسب مي داند که معيشت ساکنان آن مناطق را تامين مي کند.

دکتر کهرم استاد دانشگاه و فعال محيط زيست نيز در اين باره به بيشترين ميزان فرسايش خاک در کشور اشاره مي کند و مي گويد:  خاک بيشتر مورد تهديد فرسايش قرار مي گيرد در حالي که ما با فرسايش خاک با ارزش ترين منابع را از دست مي دهيم زيرا وقتي پوشش گياهي از بين برود خاک هم از بين مي رود در حالي که ما در حفظ پوشش گياهي کوتاهي مي کنيم و ۳ تا ۴ برابر ظرفيت مراتع چراي دام انجام مي شود.

وي مي افزايد: عامل انساني مي تواند در تخريب محيط زيست تاثير زيادي داشته باشد و بر ميزان فرسايش خاک و آب بيفزايد.

مهندس اصغرکمالي کارشناس ارشد منابع طبيعي نيز متوسط فرسايش در ايران را بين ۸ تا ۱۰ تن در هکتار اعلام مي کند و مي گويد: فرسايش خاک در کشور در حدود ۱ تا 1.2 ميليارد تن در سال است که اين ميزان حدود ۲ برابر فرسايش جهان است.

وي مي افزايد: عوامل فرسايش شامل آب، خاک و انسان است و در کنار آن ها جانوران هم به فرسايش محيط کمک مي کنند.

وي مي افزايد: عوامل طبيعي و انساني از مهم ترين عوامل تخريب منابع طبيعي هستند.

جنگل ها و مراتع بيشتر مورد تهديد انسان واقع مي شوند و متاسفانه بيشتر مراتع کشور ما فقير است، مراتع خوب بسيار کم و مراتع متوسط هم اندک است، بنابراين مراتع کشور ظرفيت چراي دام موجود را ندارند.

رتبه فرسايش خاک در کشور
وقتي که فرسايش خاک در ايران را ۳ برابر شاخص جهاني اعلام مي کنند و آمار حکايت از ميزان فرسايش خاک در کشور ۲ ميليارد تن در سال دارد به واقع کشور ما از اين لحاظ در چه جايگاهي واقع شده است؟

دکتر کهرم استاد دانشگاه و فعال محيط زيست در اين باره مي گويد: ما از نظر فرسايش خاک در جهان رتبه اول يا دوم را داريم و سالانه فرسايش خاک ۴۰ تن در هکتار است که اگر آن را با کشورهاي اروپايي که ۱۲ تن و آمريکا که ۴ تن فرسايش خاک را در سال دارند مقايسه کنيم بعد مي توانيم ادعا کنيم که فرسايش خاک کم شده است.

اما دکتر گرشاسبي معاون آبخيزداري سازمان جنگل هاي کشور قبول ندارد که ايران از لحاظ فرسايش در رتبه اول يا دوم جهان است. او مي گويد: کشورهايي هستند که از اين لحاظ هيچ گونه آمار و ارقامي ندارند، کشورهاي اردن، سوريه، افغانستان و برخي کشورهاي همسايه نسبت به ما در اين باره داراي وضعيت برتري هستند پس چگونه ما جايگاه اول و يا دوم فرسايش را در جهان داريم.

وي مي افزايد: با آن که کشور ما داراي اقليم نيمه خشک و خشک است اما در اين  زمينه پيشرو هستيم.

دکتر گرشاسبي اظهار مي دارد: اندازه گيري فرسايش خاک از ۵ سال پيش در کشور آغاز شده و هم اکنون ۱۲ ايستگاه سنجش فرسايش در مناطق مختلف کشور نصب شده است و به طور متوسط رسوب موجود در کشور 2.4 تن مي باشد که به وسيله ايستگاه ها به ثبت رسيده است.

وي يادآور مي شود: ايستگاه هاي رسوب سنجي فقط ۲۰ درصد فرسايش خاک را نشان مي دهد که ۸۰ درصد ديگر توسط ايستگاه ثبت نمي شود اما طبق برآوردهاي انجام شده سالانه فرسايش خاک در کشور ۱۷ تن در هکتار است.

جلوگيري از فرسايش
با توجه به اختلاف نظرهايي که بين مسئولان سازمان هاي مربوط و فعالان محيط زيست است قطعاً براي پيش گيري از افزايش فرسايش راهکارهايي وجود دارد.

مهندس اصغر کمالي استاد دانشگاه و کارشناس ارشد منابع طبيعي نيز افزايش فرهنگ عمومي را براي حفاظت از محيط زيست و جلوگيري از فرسايش خاک و آب مهم مي داند و مي گويد: بايد از طريق رسانه ها به اهميت حفظ محيط زيست بيشتر پرداخته شود و در اين راستا فرهنگ عمومي افزايش يابد.

وي مي افزايد: اگر فرسايش خاک و آب افزايش يابد، دچار مشکلات زيست محيطي مي شويم زيرا رونق کشاورزي به حفظ آب و خاک بستگي دارد و با حفظ آن مي توانيم به توسعه پايدار دست يابيم.

اين استاد دانشگاه تاکيد مي کند: تا زماني که مسئولان به اين امر توجه جدي نکنند و اعتبارات و اقدامات لازم را به کار نگيرند به طور يقين فرسايش درسطح کشور رو به افزايش مي گذارد زيرا کارهاي انجام شده پاسخ گوي ميزان فرسايش موجود کشور نيست.

اما دکتر کهرم فعال محيط زيست يکي از راهکارهاي پيش گيري از فرسايش را جلوگيري از سدسازي مي داند و مي گويد: ابتدا بايد از سدسازي جلوگيري و حتي سدهاي اضافه تخريب شود و در کنار آن جنگل زايي شود زيرا وجود جنگل ها از اتلاف خاک جلوگيري مي کند و خاک بيشترمورد تهديد فرسايش قرار مي گيرد و با ارزش ترين منابعي که ما از دست مي دهيم خاک است وقتي پوشش گياهي از بين مي رود خاک هم نابود مي شود.

دکتر کهرم علاوه بر اين موارد به آبياري اشاره مي کند و مي گويد: بايد آبياري به طور علمي و منطقي انجام شود که بهترين شيوه آبياري قطره اي و باراني است که از فرسايش آب و خاک جلوگيري خواهد کرد.

از دکتر گرشاسبي مقام مسئول سازمان جنگل هاي کشور سوال مي کنيم چه اقداماتي براي جلوگيري از پيشروي فرسايش، سازمان انجام داده است، او در پاسخ مي گويد: خوشبختانه اقدامات خوبي انجام شده و احکام خوبي در «قانون افزايش بهره وري کشاورزي و منابع طبيعي» در اين راستا گنجانده شده است که بايد آيين نامه هاي داخلي آن را تدوين کنيم.

وي مي افزايد: به عنوان مثال بايد ظرف ۱۰ سال آينده ۳۰ ميليون راس دام از مراتع خارج شود، براي دامداران شرايط معيشتي فراهم کنيم و با مشارکت آن ها طرح مرتع داري را به کار گيريم.

وي اظهار مي دارد: اگر همت شود احکام خوبي در اين قانون براي کاهش فرسايش و افزايش پوشش گياهي و حفظ مرتع آمده است که اين امر تلاش مردم و دولت را مي طلبد.

دکتر گرشاسبي به قانون برنامه پنجم توسعه اشاره مي کند و مي گويد: طبق قانون برنامه پنجم توسعه موظف هستيم که ۸ ميليون هکتار عمليات آبخيزداري در کشور انجام شود تا از ميزان فرسايش کاسته شود و ۲ ميليون و ۴۰۰ هزار هکتار عمليات بيابان زدايي انجام شود که بتوانيم کار را به سرانجام برسانيم و از روند افزايش فرسايش خاک و آب جلوگيري کنيم.

به نظر مي رسد فرسايش خاک، آب و باد در کشور ما اجتناب ناپذير است اما اين که چگونه بتوانيم اين دشمن طبيعت را مهار کنيم مهم است، مسئولان ادعا مي کنند که ما فرسايش را در کشور مهار مي کنيم، اما فعالان محيط زيست معتقدند اصلاً چنين نيست و تاکنون نتوانسته ايم با اين آفات محيط زيست به درستي مقابله کنيم، لذا تاييد و يا تکذيب يکديگر نمي تواند چاره  کار باشد بلکه بايد راهکاري همسو با يکديگر اتخاذ شود تا محيط زيست کشورمان از نابودي نجات يابد.

چکيده گزارش
کاهش ۳۰ درصدي ميزان فرسايش در کشور خبري بود که توسط سازمان جنگل ها و مراتع کشور اعلام شد اما کارشناسان محيط زيست معتقدند وقتي که ما با خشکسالي هاي پياپي مواجه ايم، تالاب ها در حال خشکي و نابودي است و از وسعت جنگل ها کاسته شده است. از سوي ديگر کارشناسان محيط زيست فرسايش سالانه خاک را ۴۰ تن در هکتار اعلام مي کنند، اما سازمان جنگل ها اين رقم را ۱۷ تن در هکتار مي داند و مدعي است که تاکنون ۲۶ ميليون هکتار عمليات آبخيزداري در کشور انجام شده که مي تواند به شکل چشمگيري از فرسايش خاک جلوگيري کند.

رسانه‌ها اجازه تهیه گزارش از بچه‌های شین‌آباد ندارند

به گزارش نیمروز، یك ماه پیش ساعت 8 صبح چهارشنبه 15 آذر سال جاری، كلاس 45 نفره مدرسه ابتدایی دخترانه شین آباد با 8 نفر غایب به دلیل غیر استاندارد بودن بخاری نفتی، منجر به خام سوزی نفت و آتش گرفتن كلاس درس شد و 28 دانش‌آموز در آن سوختند و تاكنون دو نفر از آنها فوت شده‌اند.

بعد از گذشت 26 روز از حادثه آتش‌سوزی در مدرسه شین آباد پیرانشهر، 6 تن از دانش‌آموزان بستری شده در بیمارستان سینای تبریز، برای ادامه درمان، به بیمارستان سوانح سوختگی امام موسی كاظم (ع) اصفهان منتقل شدند.

بعد از فوت سیران یگانه و سارینا رسولی‌زاده و اعزام سه نفر از مصدومان به بیمارستان سوختگی مشهد، 13 مصدوم در بیمارستان سینای تبریز باقی مانده‌ بودند كه یكی از آنها به زودی مرخص می‌شود و بقیه نیز كه میزان سوختگی آنها حدود 40 درصد است، به صورت تیم‌های جداگانه به بیمارستان‌های تهران، اصفهان و شیراز منتقل شدند.

درمان دانش‌آموزان با روش‌های منسوخ شده!

هرچند كه مسئولان آموزش و پرورش حتی اعزام مصدومان حادثه آتش سوزی مدرسه انقلاب شین‌آباد به خارج از كشور را نیز وعده داده بودند، اما اعزام دیر هنگام این دانش‌آموزان برای ادامه درمان به كلانشهرها و استفاده از درمان‌های سنتی در بیمارستان تبریز، روند درمان برخی از این مصدومان را با مشكل جدی مواجه كرده است.

فریدون عابدینی رییس بیمارستان سوانح سوختگی اصفهان پس از انتقال دانش‌آموزان شین‌آبادی به این بیمارستان با بیان اینكه چنانچه این دانش‌آموزان تحت روش‌های درمانی جدید سوختگی قرار می‌گرفتند، سرعت بهبودی در آنها افزایش می‌یافت، گفته بود: برای درمان اولیه این بیماران از روش‌های سنتی و مصرف "بتادین" و "پماد" استفاده شده این در حالیست كه در اكثر كشورهای دنیا و به ویژه بیمارستان سوانح سوختگی اصفهان این روش منسوخ شده است!

بایكوت خبری از روند درمان دانش‌آموزان پیرانشهری

اما تلاش خبرنگار نیمروز برای رفتن به بیمارستان امام موسی كاظم (ع) و با خبر شدن از آخرین وضعیت درمانی این 6 دانش‌آموز بی نتیجه ماند.

مسئولان بیمارستان سوانح سوختگی اصفهان اجازه ورود هیچ یك از خبرنگاران و عكاسان به این بیمارستان را تاكنون نداده‌اند و حراست بیمارستان به شدت رفت و آمد افراد به محل بستری شدن دانش‌آموزان را كنترل می‌كند.

مراحل درمان این دانش‌آموزان با بایكوت خبری از سوی مسئولان مواجه شده و علت آن هم به گفته مدیر روابط عمومی بیمارستان امام موسی كاظم (ع)، تسریع در روند درمان و بهبود این 6 دانش‌آموز است.

مهاجر گفته است: در حال حاضر یك تیم پزشكی متخصص در زمینه درمان سوختگی این دانش‌آموزان در نظر گرفته شده است كه پزشك متخصص اطفال و داخلی از جمله نیرو‌های این تیم تخصصی هستند.

وی مدعی شده علت مجوز ندادن به رسانه‌ها برای تهیه گزارش از روند درمان دانش‌آموزان، بهم خوردن تمركز كادر پزشكی و وجود آرامش بیشتر برای خود دانش‌آموزان است.

این گفته‌ها شاید كاملاً درست باشد و بر كسی هم پوشیده نیست كه مهم‌ترین مسئله در حال حاضر به دست آوردن سلامتی دانش‌آموزان است اما بایكوت رسانه‌ها در این میان جای بسی تعجب و سؤال دارد.

این حق طبیعی رسانه‌ها است كه بتوانند از مسیر درمان دانش‌آموزان گزارش تهیه كنند و مردم را در جریان آن قرار دهند.

شاید طی روزهای آینده این بایكوت خبری شكسته شود و رسانه‌ها بتوانند خبرهای خوشی از بهبودی كامل دانش‌آموزان مدرسه روستای شین‌آباد مخابره كنند.

فیگارو: طالبانی به لحاظ بالینی فوت کرده است

منابع کردی از فوت جلال طالبانی در یکی از بیمارستان های برلین خبر داده اند.

به نوشته روزنامه فرانسوی فیگارو، منابع نزدیک به رییس جمهور عراق اعلام کردند که جلال طالبانی از نظر بالینی فوت کرده است.

طالبانی 15 روز پیش به دلیل حمله مغزی به بیمارستانی در آلمان منتقل شد. پزشکان وضعیت وی را وخیم اعلام کرده اند.

منابع کردی می گویند پزشکان آلمانی طالبانی تنها در تلاشند که وی را زنده نگه دارند، اما رئیس جمهور 79 سالۀ عراق به لحاظ کلینیکی و بالینی فوت کرده است.

جلال طالبانی از چهره های برجسته کرد در عراق است که نقش مهم و تعیین کننده ای در مصالحه و آشتی میان گروهای مختلفی عراقی بر عهده داشت.

کارشناسان بر این اعتقادند که فوت طالبانی، آنهم در زمانی که رابطۀ نخست وزیر عراق با سنی ها طی ماه اخیر دستخوش تنش شده، می تواند ثبات سیاسی کشور را تهدید کند.