۱۳۹۱ دی ۸, جمعه

دیدار جمعی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با خانواده ی ستار بهشتی مادر ستار بهشتی : خواستار قصاص قاتل فرزندم هستم

جمعی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با خانواده ستار بهشتی دیدار کردند. خانواده ستار بهشتی ضمن گلایه از بی توجهی های صورت گرفته گفتند: “تا بحال هیچ یک از نمایندگان مجلس و مسئولین برای دلجویی و یا تحقیق حتی به ما سر نزده اند. از مردم هم به جز شما یکی دو گروه دیگر آمده اند که از همه تشکر می کنیم ما به ستار افتخار می کنیم و شما هم مثل ستار ما هستید و از اینکه بعد از رفتن ستارمان ستار های زیادی پیدا کردیم نیز خوشحالیم”.
به گزارش دانشجونیوز، شماری از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با حضور در منزل شهید ستار بهشتی، ضمن دلجویی و ابراز همدری با خانواده ی وی، شنوای درد دل ها و شرح آنچه بر این خانواده ی داغدیده رفته است، بودند.
در ابتدای این دیدار، مادر ستار بهشتی ضمن اشاره به خصوصیات اخلاقی وی از رابطه ی نزدیک بین او و فرزندش سخن گفت.
مادر این شهید در توصیف رابطه اش با ستار و نظرش در مورد فرزندش ابراز داشت: “من و ستار بسیار نزدیک بودیم و ستار با من خیلی شوخی می کرد، الان هم که نیست باور کنید ناراحت نیستم. شاید اندکی دلتنگی های مادرانه داشته باشم اما چون می دانم ستار جای خوبی است نه تنها ناراحت نیستم که خوشحال هم هستم من فرزندم را داماد کردم، من با خدا معامله کردم”.
مادر ستار بهشتی همچنین از برخورد های اهانت آمیز ماموران امنیتی و مزاحمت های آن ها و بخصوص ضرب و شتم خودش و دخترش سحر بعد از مراسم روز چهلم سخن گفت و آن اتفاق را اینگونه توصیف نمود: “در حالی که مراسم با آرامش کامل برگزار گردیده بود ماموران پس از اعتراض ما به بازداشت بی دلیل دیگر پسرم به شکل وحشیانه ای به من و دخترم حمله کردند و روسری من و دخترم را از سر برداشتند و آنچنان مرا کتک زدند که قسمت زانوی شلوارم پاره شد و مقداری از موهایم کنده شد”.
“خواستار قصاص قاتل فرزندم هستم”
وی در مورد موضعش در ارتباط با قصاص قاتل فرزندش ابراز داشت: “من از این آدم ها نمی گذرم و همانطور که گفته ام خواستار قصاص قاتل فرزندم هستم. قاتل فرزندم را در بازداشتگاه دیده ام همان کسی بود که به خانه ی ما هجوم آورد و ستار را با دستبند برد وقتی او را دیدم گفت اگر می دانستیم قضیه ی ستار این چنین جهانی می شود اصلا با او کاری نداشتیم”.
“به ستار افتخار می کنیم”
در ادامه سحر بهشتی خواهر ستار نیز ضمن تاکید بر مواضع مادرش بار دیگر اعلام نمود ما ناراحت نیستیم و خوشحال هم هستیم به ستار افتخار می کنیم. ستار یک انسان مستقلی بود و عضو هیچ جناح و دسته ای نبود و درد مردم و طبقه فرودست را می گفت. درست است از وضع مالی خوبی برخوردار نیستیم اما برخی رفتار ها و روشهای تطمیع از سوی مسئولین را توهین آمیز می دانیم.
در پایان خانواده ستار بهشتی ضمن گلایه از بی توجهی مسئولین ابراز نمودند: “تا بحال هیچ یک از نمایندگان مجلس و مسئولین برای دلجویی و یا تحقیق حتی به ما سر نزده اند. از مردم هم به جز شما یکی دو گروه دیگر آمده اند که از همه تشکر می کنیم ما به ستار افتخار می کنیم و شما هم مثل ستار ما هستید و از اینکه بعد از رفتن ستارمان ستار های زیادی پیدا کردیم نیز خوشحالیم”.
گفتنی است ستار بهشتی از کارگران وبلاگ نویسی بود که در آبان ماه امسال بر اثر شکنجه بازجویان پلیس فتا به شهادت رسید.

کرۀ شمالی برای آزمایش اتمی دیگری آماده است

بنا به اطلاعات یک مرکز تحقیقاتی آمریکایی بر مبنای تصاویر ماهواره ای، کرۀ شمالی موفق به تعمیر خرابی های به بار آمده به دنبال نشت آب در تأسیسات هسته ای خود شده است و قصد دارد در اسرع وقت سومین آزمایش اتمی خود را انجام دهد.

به گزارش رادیو فرانسه، بدین ترتیب بنا به اطلاعات مندرج در پایگاه اینترنتی انستیتوی آمریکایی-کره‌ای دانشگاه جان هاپکینز، تصاویر ماهواره ای که روز سیزدهم دسامبر، یعنی یک روز بعد از پرتاب موشک آزمایشی توسط کرۀ شمالی گرفته شده است، حاکی از آن است که دولت پیونگ یانگ تأسیسات هسته ای خود را به حالت آماده باش در آورده است.

نخستین آزمایش های هسته ای کرۀ شمالی در ماه اکتبر سال 2006 و همچنین ماه مه سال 2009 انجام شده بود. روز دوازدهم دسامبر سال‌جاری میلادی کرۀ شمالی با موفقیت موشکی را پرتاب کرد که به گفتۀ مقامات دولتی این کشور، هدفی کاملأ علمی دارد و برای در مدار قرار دادن یک ماهوارۀ غیر نظامی انجام گرفته است.

اما دولت واشنگتن با انتقاد ازعملکرد کرۀ شمالی معتقد است که پرتاب موشک اخیر در واقع آزمایش موشک های دور برد و بین قاره ایست، که مرحله ایست کلیدی در راه نظامی شدن برنامۀ هسته ای دولت پیونگ یانگ.

از سوی دیگر مقامات کرۀ جنوبی روز جمعه اعلام کردند که بخش هایی از موتور موشک کرۀ شمالی را در دریا پیدا کرده اند و در حال حاضر مشغول انجام تحقیقات بروی این قطعات هستند.

بنا به گفتۀ کارشناسان کرۀ جنوبی، با در نظر گرفتن منبع سوخت یافت شده در اعماق دریا، موشک کرۀ شمالی توانایی حمل محموله ای به وزن 500 تا 600 کیلوگرم را در مسافتی معادل ده هزار کیلومتر دارد.

بدین ترتیب، با استفاده از این موشک کرۀ شمالی توانایی هدف قرار دادن هر نقطه ای در آسیا را دارد، به علاوۀ شرق اروپا، غرب آفریقا، آلاسکا و بخشی از مناطق ساحلی غرب آمریکا از جمله شهر سان فرانسیسکو .. 

اعتصاب غذای یک زندانی سیاسی در زندان زاهدان


بنابه گزارشات رسیده به « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران » یکی از زندانیان سیاسی هموطن بلوچ در اعتراض به منوط کردن آزادی وی به سپردن ۷۰۰ میلیون وثیقه از روز گذشته در زندان مرکزی زاهدان دست به اعتصاب غذا نمود.

روز پنجشنبه ۷ دی ماه زندانی سیاسی رحمت الله نارویی ۲۳ ساله که ۴ سال است در شکنجه گاه وزارت اطلاعات و زندان مرکزی زاهدان زندانی می باشد. این زندانی سیاسی که بی گناه دستگیر و توسط بازجویان وزارت اطلاعات ،محمد مرزیه دادستان زاهدان و شعبه ۱ دادگاه انقلاب ولی فقیه آخوند علی خامنه ای در زاهدان ۲ بار به اعدام محکوم شده است ولی هر بار که این حکم به دیوان عالی کشور در تهران ارجاع می شد نه تنها حکم اعدام وی نقض می گردید بلکه دستور آزدی او را صادر می کند.

اما بازجویان وزارت اطلاعات ، محمد مرزیه دادستان زاهدان و مه گلی رئیس شعبه ۱ دادگاه انقلاب مانع آزادی وی هستند.

بازجویان وزارت اطلاعات ، محمد مرزیه و مه گلی به منظور عدم آزادی وی از زندان تقاضای ۷۰۰ میلیون تومان وثیقه از خانواده وی نموده اند در صورتیکه او از یک خانواده کارگر می باشد و خود آنها هم می دانند به هیچوجه قادر به پرداخت این مبلغ نیست.

زندانیان سیاسی نعمت الله نارویی در اعتراض به این ظلم و بی عدالتی و کارشکنی که شبکه آخوندی ولی فقیه علیه وی بکار می برد از روز پنجشنبه ۷ دی ماه دست به اعتصاب غذا نمود و اعلام کرد تا آزادی از زندان به اعتصاب غذای خود ادامه خواهد داد.خسروی رئیس زندان بجای رسیدگی به خواسته های  به حق این زندانی او را به سلولهای انفرادی قرنطینه منتقل نمود. زندانیان در سلولها انفرادی مورد شکنجه های جسمی و روحی قرار می گیرند
در حال حاضر ده ها زندانی سیاسی هموطن بلوچ به عنوان گروگان در زندانهای مختلف ولی فقیه با احکام سنگین نگهداری می شوند.

عوامل ولی فقیه آخوند علی خامنه ای که در سطح استان  هموطنان بلوچ را دستگیر، شکنجه ،احکام سنگین صادر می کنند وبه اعدام محکوم می کنند عبارتند از بازجویان وزارت اطلاعات، محمد مرزیه دادستان زاهدان و مه گلی رئیس شعبه ۱ دادگاه انقلاب زاهدان می باشند این جنایتکاران علیه بشریت تابه حال تعدادی از جوانان بلوچ را اعدام و یا در زیر شکنجه به قتل رسانده اند و صدها نفر افراد بی گناه را در شکنجه گاههای خود نگهداری می کنند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ، عدم آزادی  این زندانی سیاسی که توسط دیوان عالی ولی فقیه تا به حال ۲ بار حکم آزادی وی  ابلاغ  شده است و منوط کردن او به سپردن وثیقه۷۰۰  میلیون تومانی  رامحکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده ولی فقیه آخوند علی خامنه ای به مراجع قضایی بین المللی است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
۰۸ دی  ۱۳۹۱ برابر با ۲۸ دسامبر۲۰۱۲
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید
دبیر کل ملل متحد آقای بان کی مون
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
سازمان عفو بین الملل


ترکیه: پناهندگی دو ژنرال نیروی هوایی سوریه

خبرآنلاین: مقامات وزارت خارجه ترکیه ادعا کردند دو ژنرال نیروی هوایی سوریه به این کشور گریخته اند.

به گزارش واشنگتن پست، زمانیکه شورشیان سوری یک پایگاه نظامی در منطقه مناق در نزدیکی مرز ترکیه را به محاصره در آورند این دو ژنرال به ترکیه پناهنده شدند.

گزارش واشنگتن پست به نقل از آسوشیتدپرس مدعی شده است که این دو پناهنده از فرماندهان منطقه ای نیروی هوایی سوریه بوده اند و هم اکنون در اردوگاهی که برای پناهندگان نظامی سوریه تدارک دیده شده مستقر شده اند.

پیشتر نیز رسانه های غربی از پناهندگی ژنرال عبدالعزیز جاسم الشلح، فرمانده پلیس نظامی سوریه به ترکیه خبر داده بودند.

رژيم آخوندها با برپايي چوبه هاي دار در ملاعام در سراسر كشور درصدد تشديد جو ارعاب و خفقان است (ايران: اعدام 26 زنداني)

http://www.ir-efshagari.com/plugins/content/jumultithumb/img.php?src=Li4vLi4vLi4vaW1hZ2VzL3N0b3JpZXMvQWtoYmFyLzkxLTEwLzEwLTEvNjExMS5qcGcmYW1wO3c9MzAwJmFtcDtoPTI1MCZhbXA7cT0xMDA=رژيم ضدبشري آخوندي روز پنجشنبه 7ديماه در يك اقدام جنايتكارانه پنج زنداني را در صحنه يي تكاندهنده در پارك «مهرورزي» ياسوج و يك زنداني ديگر را در سمنان اعدام كرد. اعدام يك زنداني در ساري (5ديماه)، اعدام هفت زنداني در زندان مركزي اصفهان (30آذر)، اعدام يك زنداني در كاشان (27آذر)، اعدام سه زنداني در اروميه (26آذر)، اعدام يك زنداني در سمنان (27آذر)، اعدام سه زنداني ازجمله يك شهروند پاكستاني در زندان مركزي زاهدان (18آذر) و اعدام چهار زنداني از جمله يك زن (13آذر) در شمار اعدامهايي اعلام شده طي سه هفته اخير هستند.
اطلاعات بخش مهمي از اعدامها هرگز به خارج از زندانها درز پيدا نمي‌كند. در همين حال دژخيمان رژيم در سلماس حكم اعدام شش زنداني را در اين شهر صادر كردند.

در روز 20آبان، شورش آلدو، يك زنداني كرد 35ساله، بر اثر شرايط وخامت بار زندان و اعمال شكنجه هاي بسيار خود را در زندان مهاباد حلق آويز كرد.
رژيم آخوندها كه به طور فزاينده با بحرانهاي داخلي و بين المللي رو به روست، براي حفظ اين ديكتاتوري خونريز صرفا به منظور ارعاب و جلوگيري از گسترش اعتراضات اجتماعي به برپا كردن چوبه هاي دار در شهرهاي سراسر كشور روي آورده است.
مقاومت ايران عموم مراجع بين المللي به ويژه كميسر عالي حقوق بشر و گزارشگران ويژه نقض حقوق بشر در ايران و دستگيريهاي خودسرانه، اعدام و شكنجه را به اقدامي عاجل براي توقف روند فاجعه بار نقض حقوق بشر در ايران فرا مي خواند.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
7دي1391 (27دسامبر2012)

رسانه هاي اسپانيايي: فراخوان مريم رجوي به تغيير در ايران

http://www.ir-efshagari.com/plugins/content/jumultithumb/img.php?src=Li4vLi4vLi4vaW1hZ2VzL3N0b3JpZXMvQWtoYmFyLzkxLTEwLzEwLTEvNjUyMjIuanBnJmFtcDt3PTMwMCZhbXA7aD0yNTAmYW1wO3E9MTAwتلويزيون کانال 3 اسپانيا: مريم رجوي براي جلب حمايت جهت سرنگوني کردن رژيم ايران به مادريد آمده است. خانم رجوي خود از سرکوب حکومت رنج برده است و دو تن از خواهرانش اعدام شده اند. درحال حاضر هزاران ايراني در صف اعدام هستند.
اپوزيسيون ايران مي گويد جامعه ايران يك جامعه انفجاري و آماده بهار ايران است همانطور که درمصر و در ليبي تحقق يافت. رئيس جمهور منتخب شوراي ملي مقاومت ايران درمورد نقض حقوق بشر درايران گفت رژيم ايران اعدامها را به منظور فشار روي جوانان و دانشجويان افزايش داده است. سال گذشته درهر ساعت 80 (هشتاد) نفر دستگير شده اند.  اين رژيمي است که تلاش مي کند با شکنجه و سرکوب سرپا بماند.
خبرگزاري اروپاپرس: شوراي ملي مقاومت ، اپوزيسيون رژيم ايران، در مادريد به پايان دادن به رژيم «فاسد» حاكم فراخوان داد و خواهان تغيير دموكراتيك در ايران شد . مريم رجوي رئيس جمهور منتخب شوراي ملي مقاومت ايران از جامعه بين المللي خواست به منظور پايان دادن به حكومت شكنجه و اعدام در ايران به رژيم ملاها پايان داده شود. رجوي در كنفرانسي در مادريد شركت كرد تا آلترتاتيو رژيم ملاها را  ارائه دهد.
بدنبال حذف نام سازمان مجاهدين خلق ايران از ليست آمريكا در سپتامبر گذشته، مريم رجوي خواهان برسميت شناخته شدن بين المللي مقاومت ايران شد. رجوي گفت خروج نام سازمان مجاهدين از ليست، مرحله جديدي را براي اپوزيسيون ايران مي گشايد مخصوصا اينكه شرايط جامعه ايران با ناآرامي روز افزون مواجه است.
رسانه اسپانيايي ترا : مريم رجوي رئيس جمهور برگزيده شوراي ملي مقاومت اطمينان داد كه ايران دارد براي تحولي مانند ”بهار عربي“كه در تونس و مصر به وقوع پيوست آماده ميشود . تحولي  كه ميتواند رژيم ملاها را سرنگون كند. رجوي در اسپانيا از سياستمداران خواست شوراي ملي مقاومت ايران بعنوان آلترناتيو رژيم ايران  به رسميت شناخته شود، شبيه آنچه كه در سوريه درمورد اپوزيسيون رژيم بشار اسد صورت گرفت.

نگرانی عمیق روسیه از احتمال حمله نظامی به رژیم تهران


آمریکا به رژیم تهران چند ماه وقت داده است تا با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همکاری کند. به گزارش رادیو آلمان، برای واشنگتن تسلیح هسته‌ای رژیم تهران، "سناریویی کابوس‌وار" است و به همین علت آمریکا می‌خواهد، به هر قیمتی که شده جلوی هسته‌ای شدن جمهوری اسلامی را بگیرد.

نخست‌وزیر اسرائیل نیز در آستانه فرا رسیدن سال ۲۰۱۳ میلادی، سال جدید را سالی مهم برای تعیین سرنوشت مناقشه با رژیم تهران بر سر برنامه هسته‌ای این رژیم قلمداد کرد.

وزیر امورخارجه کانادا نیز گفته که عاقلانه است رژیم تهران به آنچه جامعه جهانی و اوباما گفته‌اند توجه کند و انعکاسی جدی در برابر آن داشته‌ باشد.

  مدیر مؤسسه معتبر واشنگتن در سیاست خاور نزدیک می‌گوید، در صورتی که جلوی اتمی شدن رژیم تهران گرفته نشود، باراک اوباما در تاریخ آمریکا به عنوان رئیس‌‌جمهوری ثبت خواهد شد که در دوران ریاست او جمهوری اسلامی به بمب اتمی دست پیدا کرده است.

به همین دلیل تحلیل‌گران امکان درگیری نظامی با رژیم تهران در سال آینده میلادی را بعید نمی‌دانند.


نگرانی عمیق روسیه

خبرگزاری اینتر فکس روسیه به نقل از وزیر امور خارجه این کشور در مورد پیامد‌های توسل به زور علیه رژیم تهران برای امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی هشدار داد.

بنابراین گزارش، سرگئی‌ لاوروف از همه طرف‌های درگیر در موضوع هسته‌یی رژیم تهران خواسته است که در گام‌های خود و توسل به زور در روند مذاکرات احتیاط کنند و خاطر نشان کرد که این موضوع وی را عمیقا نگران می‌کند.

زندانی سیاسی سابق به ۱۵ سال تبعید محکوم شد



خبرگزاری هرانا - دادگاه تجدید نظر حکم ۱ سال حبس در زندان مشهد و ۱۵ سال نفی بلد به مشهد را برای دکتر هانی یازرلو صادر کرد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دکتر هانی یازرلو به اتهام تبلیغ علیه نظام در دادگاه تجدید نظر به ۱ سال زندان قطعی در زندان مشهد و ۱۵ سال نفی بلد به شهر مشهد محکوم شد.

وی که پیش‌تر در دادگاه بدوی (شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس) به ۱ سال زندان در ایرانشهر و ۱۵ سال تبعید به ایرانشهر محکوم شده بود، در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی زرگر به ۱ سال زندان در مشهد و ۱۵ سال نفی بلد به این شهر محکوم گردید.

اتهامی که دکتر هانی یازرلو بابت آن محاکمه و به این مجازات سنگین محکوم شده، "تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی" می‌باشد و دلیل این اتهام نیز مصاحبه ایشان در زمانی است که دو فرزند و همسرش در زندان بودند و زندان از آزادی یکی از فرزندان وی (هود یازرلو) که دوره محکومیت قانونی خود را به پایان رسانده بود خود داری می‌کرد.

وی پیش‌تر در اردیبهشت سال ۱۳۹۰ توسط مامورین وزارت اطلاعات در منزل مسکونی خود بازداشت و پس از چند ماه با قرار وثیقه از زندان آزاد گردید.

دکتر هانی یازرلو از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب بهمن ۵۷ و همچنین دهه ۶۰ می‌باشد و زمانی که در اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ بازداشت شد، دوفرزندش بنامهای حامد یازرلو و هود یازرلو و همچنین همسرش بنام نازیلا دشتی در زندان دوران محکومیت خود را سپری می‌کردند.

.....خشکی زنده رود و شعر من - م.سحر

جهان ایرانی ، درکودکی ، خشکی زنده رود و شعر من
م.سحر                                           
جهان ایرانی*
ای ایرانی، جهل، جهانِ تو شده ست
نادانیِ تو آفتِ جان تو شده ست
چون گله روانهای و خود غافل از آنک
گرگ است که در جلد شبان تو شده ست !

زندانی
ای ایرانی که قصدِ جانت کردند
نفرین به زمین از آسمانت کردند
تا دار و ندارت از میان بردارند
زندانی ی چاهِ جمکرانت کردند !

زمین گیر
ای ایرانی که جهل، تسخیرت کرد
جان در طبق و پای به زنجیرت کرد
در قلعهء غافلان، زمین گیرت کرد
خود کرده، مپندار که تقدیرت کرد !

سرنوشت
بوم و برِ  ظُلم ،  زیر کشت است امروز
نادانی و جهل ،  سرنوشت است امروز
زینگونه که زندگی جهنم کردند
بر خاک وطن، مرگ، بهشت است امروز !

درکودکی ۱
در کودکیام خدا غم انگیزنبود
خوش بود که روزگار پرهیز نبود
امت بره و امام، خونریز نبود
دوران مغول نبود، چنگیز نبود !

در کودکی ۲
در کودکیام امام، قصّاب نبود
ساطور به کف، در پی ارعاب نبود
امرش جاری به جور و نصرش بالرُعب
روزش روشن به کرمِ شبتاب نبود

در کودکی ۳
در کودکیام، نام خدا دام نبود
شمشیرِ ستم در کفِ اسلام نیود
طشتش به زمین فتاده از بام نبود
روحانیتش پلید و بدنام نبود

با کودکی
با کودکیام، خدا خداییها داشت
شوقی رنگین به خانهء رؤیا داشت
در روشنی ی ستارگان میرقصید
آن مهر که ما بر وی و او بر ما داشت !

دار
آن قوم که راهِ ما به تکرار زدند
ازهستی ی ما بر خرِ خود بار زدند
ما را به اجاقِ  جهلِ  ما سوزاندند
ما را به طناب دین ما دار زدند !

اعدا
جمعی که اسیر وهم و رؤیا بودند
در حلقهء دین منادی ما بودند
مجذوب خدا و مسخِ دنیا بودند
درجامهء دوست، عینِ اعدا بودند

کُشته
ما ایران را به جهلِ خویش آغُشتیم
نشگفت، اگر اشارهء انگُشتیم
گر زخم زدیم، زخم بر خویش زدیم
گر کُشته شدیم، کُشته را ما کُشتیم !

آزادی به نام دین
تا آزادی به نام دین میخواهند
انسان را خوار بر زمین میخواهند
هان تا رمهء شبانِ ایشان مشوی
گُرگند و زبرّه پوستین میخواهند !

بی وطنی
از بی وطنی به دین پناه آوردند
جانها ستدند و مال و جاه آوردند
دستور خدا از بُنِ چاه آوردند
تا شیخی را به تختِ  شاه آوردند

برخی دین **
تا ایران را برخی ی دین کرده ستند
ایرانی را طعمهء کین کرده ستند
آلوده به خونش آستین کرده ستند
باری، پَستان به ما چنین کرده ستند !

با دیدن زاینده رود که همچون اندیشهء اهل دین خشک بود !
............................................................................
۱
آغازِ تو خشگ بود و انجامت خشگ
رسمِ تو به روزگار، چون نامت خشگ
خشگ است هرآنچه بهرِ دین کاشتهای
چون بسترِ زنده رود، اسلامت خشگ !

۲
بر جانِ  گُل، ازسنگ، تگرگ آوردی
بس هیزمِ تر ز شاخ و برگ آوردی
تا آتشِ دوزخت نمیرد بر خاک
زی بسترِ زنده رود، مرگ آوردی !

۳
حقاّ که زجهل، زاد و رود آوردی
بر هستی ما، تبر فرود آوردی
از آتشِ دوزخ آنچه بود، آوردی
بر بستر زنده رود، دود آوردی

درجلد خدا
فکرت به رذیله مبتلا بودای شیخ
اسلام عزیز تو بلا بودای شیخ
دینِ تو عداوت و دغا بودای شیخ
ابلیسِ تو در جلدِ خدا بودای شیخ
 

همدست
ای داعی ی دین که خُبرهای در پَستی
ایرانی را به دام لعنت بستی
ابلیس کجا به هستی ی ما میتاخت
گر چون تو نداشت در جهان همدستی؟

قلم
ای آنکه رذالتِ تو دامنگیر است
دینِ تو فریب و مذهبت تزویر است
امحاء وجودِ  ظُلم و ارعابت را
تاهست قلم در کفِ من شمشیر است !

رعد
من شعر نه بهر نام و نان میگویم
نز گوشهء وهم یا گمان میگویم
تا قصهء بیدادِ زمان میگویم
کوبنده چو رعدِ  آسمان میگویم

آزادی انسان
من شعر، به سفره، زینت نان نکنم
کالا نکنم، متاعِ  دکان نکنم
این طبع، حرام باد برمن اگرش
قربانیِ  آزادیِ انسان نکنم !

جانِ وطن
جانِ وطنت به جامهء شعر، در است
وز شعر ترا زجان ایران خبر است
هان تا به دیارِ یاوه ره نگشایی
گاهی اگرت به دل هوای سفر است !

مهرِ میهن
هرچند زمان به کامِ  بدخواه بود
گر همسفر تو جانِ آگاه بوَد
از شعر شبت به روشنایی گِرَود
کز شعر به مِهر میهنت راه بوَد !

حضرتِ بُز
چون حضرتِ بُز، تدارکِ ریش کنند
برخی کلمات را پس و پیش کنند
بس یاوه که بر دفتر و دستک بارند
تا خدمتِ نام و شهرت خویش کند

آوای درون
من شعر، ز آوای درون میشنوم
وز نغمهء رگ، به موجِ خون میشنوم
این قصّه زمن مپرس: «چون میگویم ؟»
گر بتوانی ببین که: چون میشنوم

مرهم
بیرون نبد از عالمِ غم، عالم ِ من
همچون تو، غمِ زمانه آمد غم ِ من
زخم کُهنم به دامِ غربت میکُشت
گر شعر نبود بر جگر، مرهم من !

یار بیمار ***
یاری دارم، به تختِ بیمارستان
کاری ز شفا میطلبد، کارستان
ای یاریها به یاریاش یار آیید
زیرا یاری ست در جهان یارستان !

فتنه در سر
از جملهء فتنهها که در سر ما راست
دیوانه دلی در او دو دلبر ما راست
آزادی و صلح، هردوان در میهن
گویی عشقی چنین مقدر ما راست !

اقتضای جان
من شعر به اقتضای جان میگویم
اسرارِ نهفته بر زبان میگویم
آئینه صفت رُک و روان میگویم
زیرا نه به بوی نام و نان میگویم !

نفَسِ سوخته
در من جانی که نکته میانگیزد
از نیک و بدِ زمان نمیپرهیزد
همچون دودی که شعلهای در پی اوست
شعر از نفس سوخته برمی خیزد !

دلِ دلاور
گر ذوقِ خوش و طبعِ سخنور ما راست
زانروست که شور عشق درسر مارا ست
وین قامتِ راست چون صنوبر زآنروست
کازادگی ی دلِ دلاور مارا ست

یاوگی
ما را ره یاوگی سپردن نسزد
وین بارِ گران به پُشت بردن نسزد
آنروز که ناچار شود طبعِ لطیف
روزی ست کهمان به غیر مُردن نسزد !

زاینده
پیمان مشکن که راستی پاینده ست
بارآور زی که زندگی زاینده ست
گر کاستی است، نیستی، باک مدار
چون کاستیاش به هستی افزاینده ست !


۲۶و ۲۵ و ۲۴ و ۲۳ / ۱۲ /۲۰۱۲
پاریس / م. سحر
http://msahar.blogspot.fr


یادداشت:
*
به تأثیر از هجوم گلّه وارِ جمعی از ایرانیان به یک ضریح طلاکاری گران قیمت خالی که به بهای گرسنگی مردم کشورشان ساخته بودند و روی یک کامیون برای یک کشور عربی میفرستادند.
لعنت به جهل که خمینیگری را بر این ملت غالب کرد و همچنان منبع لایزلی ست که ملاهای غارتگر بیوطن برای تداوم حکومت بیدادگر سیاه خویش از آن سود میبرند.
تازه ترین نمونه بهره گیری از جهل عوام همین کاروان تبلیغاتی «ضریح حسینی» ست که بت پرستی عریان است و ملایان به این وسیله ثروت ملت را صرف تبلیغ حکومتی میکنند و مردم غارت شده نمیدانند و نمیفهمند که معنای این سیرک مسخرهء قرون وسطایی چیست.
**
برخی  :  قربانی
***
برای سیروس عزیزم به امید سلامتی کامل او

اعدام دو شهروند در زندان مرکزی ارومیه


آژانس خبری موکریان
سرویس  حقوق بشر

بامداد روز جمعه 8 دی ماه سال جاری، دو نفر از زندانیان زندان مرکزی ارومیه، به دستور مراجع قضایی در محوطه این زندان به دار آویخته شدند.

بر اساس گزارش رسیده به خبرنگار آژانس خبری موکریان، محمد – ا و موسی – ش که از اهالی شهرستان قره ضیاءالدین واقع در استان آذربایجان غربی بودند از سوی مراجع قضایی به اعدام محکوم و شب گذشته حکم آنها اجرا شد.

بر اساس همین گزارش، اتهام افراد اعدام شده از سوی مراجع قضایی، جرائم مربوط به مواد مخدر عنوان شده است.

مرگ بيش از ۲۷۰ هزار ايرانی در تصادفات ۱۱ سال گذشته


http://radiozamaneh.com/sites/default/files/jadeh-271212.jpg?1356600297آمارهای سازمان پزشکی قانونی ايران نشان می‌دهد از سال ۱۳۸۰ تاکنون بيش از ۲۷۰ هزار ايرانی بر اثر تصادفات رانندگی در اين کشور کشته شده‌اند.



به گزارش خبرگزاری مهر، بر اساس آمارها ميزان تصادفات رانندگی در ايران از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ روند افزايشی داشته و پس از آن در برخی سال‌ها روند کاهشی داشته است.

بر پايه اين گزارش در هشت ماه نخست سال جاری خورشيدی بيش از ۱۴ هزار نفر بر اثر تصادفات رانندگی در ايران کشته شده‌اند که ۱۱ هزار و ۷۴ نفر مرد و سه هزار و ۵۲ نفر زن بوده‌اند.

آمار کشته‌شدگان تصادفات در مقايسه با مدت مشابه سال گذشته ۵.۸ درصد کاهش داشته است. در مدت مشابه سال گذشته ۱۴ هزار و ۹۹۶ نفر بر اثر تصافات جان خود را از دست داده بودند.

استان‌های تهران با يک هزار و ۱۰۲، فارس با يک هزار و  ۷۸ و خراسان رضوی با يک هزار و ۴۸ مرگ بيشترين آمار تصادفات منجر به فوت را در هشت ماهه نخست سال ۱۳۹۱ داشته‌اند.

در ۱۰ سال گذشته بيش از دو ميليون و ٢٢٠ هزار نفر در ايران به خاطر تصادف مصدوم شده‌اند
خراسان جنوبی با ۱۵۶، کهگيلويه و بوير احمد با ۱۲۶ و ايلام با ۱۰۷ مرگ کمترين آمار تصادفات منجر به فوت را در هشت ماهه نخست امسال داشته‌اند.

بيشترين آمار کشته‌شدگان مربوط به تصادفات در ۱۱ سال گذشته مربوط به سال ۱۳۸۴ می‌شود که ۲۷ هزار و  ۷۵۹ نفر جان خود را بر اثر تصادف از دست دادند.

سال گذشته نيز ۲۰ هزار و ۶۸ نفر در ايران بر اثر تصادفات کشته شدند.

ايران از جمله کشورهای است که آمار مرگ ناشی از تصادف در آن بالاست. آمارهای ۱۰ سال گذشته نشان می‌دهد سالانه بيش از ٢٠ هزار نفر در تصادفات رانندگی در ايران کشته شده‌اند.

همچنين در ۱۰ سال گذشته بيش از دو ميليون و ٢٢٠ هزار نفر در ايران به خاطر تصادف مصدوم شده‌اند.

به گفته سازمان پزشکی قانونی ايران، تصادفات رانندگی در حال حاضر دومين علت مرگ‌ومير در کشور است.

نخستين علت مرگ‌ومير در ايران بيمار‌ی‌های قلبی و عروقی است. تصادفات جاده‌ای در جهان، ششمين عامل مرگ‌ومير محسوب می‌‌شود.

به گفته کارشناسان "تراکم بالای خودرو در جاده‌ها، کمبود ظرفيت بزرگراهی، وجود بيش از دو هزار نقطه حادثه‌خيز در جاده‌ها، کمبود خدمات ايمنی و امدادی و فرهنگ نادرست رانندگی" از مهم‌ترين عوامل تصادف جاده‌ای در ايران به‌شمار می‌آيد.

نیروی کار ارزان ـ زندان تبریز

شاهرخ زمانی از کارگران زندانی است و هم اکنون در زندان به‌سر می‌برد. وی در آبان ماه سال جاری (اکتبر سال ۲۰۱۲)، از داخل زندان تبریز، خبر از برنامه‌ای تحت عنوان «کاردرمانی» می‌دهد.

شاهرخ زمانی: «یکی از فاجعه‌بار‌ترین بخش‌های زندان مرکزی تبریز، کارگاه‌های تولیدی آن است. کاردرمانی مقوله‌ای است که از چندی پیش در بسیاری از زندان‌های ایران در حال انجام است. استدلال شکل‌گیری چنین پروژه‌ای از سوی مسئولان سازمان زندان‌ها، کمک به بازآفرینی و آموزش فنی و علمی زندانیان است، اما آنچه در عمل اتفاق می‌افتد، چیزی جز یک استثمار برنامه‌ریزی شده و خاموش، پشت درهای بسته نیست.»
او می‌نویسد: «یکی از فاجعه‌بار‌ترین بخش‌های زندان مرکزی تبریز، کارگاه‌های تولیدی آن است. کاردرمانی مقوله‌ای است که از چندی پیش در بسیاری از زندان‌های ایران در حال انجام است. استدلال شکل‌گیری چنین پروژه‌ای از سوی مسئولان سازمان زندان‌ها، کمک به بازآفرینی و آموزش فنی و علمی زندانیان است، اما آنچه در عمل اتفاق می‌افتد، چیزی جز یک استثمار برنامه‌ریزی شده و خاموش، پشت درهای بسته نیست. محیط فیزیکی این کارگاه‌ها در داخل محوطه زندان تبریز قرار دارد و فعالیت آن‌ها حوزه‌های قالیبافی، کفشدوزی، تریکودوزی، آهنگری، جوشکاری، صنایع دستی و غیره است. این کارگاه‌های مجهز به نیروی کار مفت و ارزان به صورت قراردادی و تحت روابط و عوامل پشت پرده، در اختیار شرکت‌های دولتی و خصوصی مختلف خارج از زندان قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، کارخانه کفش آداک در تبریز، بخش قابل توجهی از تولید خود را در کارگاه‌های زندان مرکزی تبریز انجام می‌دهد. برخی از شرکت‌های دولتی نیز برحسب نیازشان، در این کارگاه‌ها دست به تولید می‌زنند. تولید لباس فرم برای کارکنان شرکت‌های مختلف، تولید ابزارآلات مختلف برای سازمان‌هایی همچون شهرداری، نمونه‌ای از این فعالیت‌هاست.»

بند سه زندان تبریز که با نام بند کارگاه شناخته می‌شود، محل زندگی بخش بزرگی از زندانیانی است که در کارگاه‌های زندان کار می‌کنند. جمعیت این بند بالغ بر ۵۰۰ نفر است و به لحاظ پراکندگی نوع جرم، جرایمی همچون مواد مخدر، سرقت، نزاع و دیه را در بر می‌گیرد. علاوه بر زندانیان بند سه، حدود صدنفر دیگر از زندانیانی که در کارگاه‌های زندان تبریز کار می‌کنند، مربوط به بند هشت زندان تبریز هستند که با نام «بند کاردرمانی» شناخته می‌شود. این بند جدید شامل بخشی از زندانیان معتاد به مواد مخدری است که در طبقه فوقانی بند ۱۵، تحت عنوان «متادون درمانی» قرار داشته‌اند.

مزد پرداختی به زندانیانی که در کارگاه‌ها کار می‌کنند، در مقابل میزان کار تحویلی محاسبه می‌شود. دستمزد این کارگران به صورت میانگین ماهانه تنها در حدود ۲۰ هزار تا ۴۰ هزار تومان است. این زندانیان در طی ساعت‌های کار در کارگاه، حق پخت و پز ندارند. هر روز بین هشت تا ۱۶ ساعت کار می‌کنند و مجبورند از غذای نازل و بی‌کیفیت زندان تغذیه کنند.

زندانیانی که در کارگاه‌های زندان تبریز کار می‌کنند، به ظاهر بیمه هستند، ولی در عمل این بیمه صرفاً شامل خدمات درمانی بهداری زندان مرکزی تبریز است و برخلاف قانون کار جمهوری اسلامی، هیچگونه خدماتی مبنی بر بیمه تأمین اجتماعی شامل حال آنان نمی‌شود. تنها خدمات ویژه‌ای که شامل حال این زندانیان می‌شود، برخورداری از ملاقات‌های حضور دو هفته یک بار است.

شاهرخ زمانی با اشاره به وضعیت کاری زندانیان در کارگاه‌های کاردرمانی زندان‌های سراسر کشور، آن را نوعی استثمار می‌نامد و ادامه می‌دهد: «بسیاری از زندانیان جرایم عمومی که در بند سه قرار دارند، از کار در کارگاه‌ها دست می‌کشند و همین موضوع موجب شد که مسئولان زندان برای جایگزینی نیروی کار، به سمت زندانیانی که تحت متادون درمانی قرار دارند، روی بیاورند. زندانیان تحت متادون درمانی، پس از آنکه به جای مواد مخدر به متادون وابسته شدند، تبدیل به انسان‌های مریض، خنثی، همیشه افسرده و خسته و فرورفته در خود می‌شوند و عملاً تمام عنان‌شان در دست مسئولان قرار می گیرد. نکته جالب توجه آنکه هزینه متادون از خود زندانی دریافت می‌شود: ماهانه ۲۰ هزار تومان، و روند فعلی سرانجام به متادون در قبال کار مجانی خواهد انجامید.»

کار درمانی در زندان سنندج

محمود صالحی که بار‌ها در پیوند با حق تشکل مستقل کارگران دستگیر شده است، از تجربیات خود در زندان‌های کردستان می‌گوید و معتقد است که کار درمانی یک حرکت سراسری در زندان‌های ایران و فقط مربوط به یک استان و دو استان نیست.

محمود صالحی: در قانون آمده است که کسانی که خودشان درخواست می‌کنند که بیایند کار کنند، می‌توانند کار کنند، اما قانون به این مسئله اشاره نکرده که آیا به این کارگران مزد می‌دهند یا نه. چون به این‌ها نمی‌گویند کارگر، بلکه می‌گویند زندانیان راه باز. یعنی می‌توانند بیرون بروند و دوباره به داخل زندان بازگردند. مثلاً من در سال ۶۵ در زندان سقز بودم و می‌دیدم که در آنجا کارگر را از زندان سقز به بانه می‌بردند که زندان درست کنند. اسم من را هم نوشته بودند که من نرفتم و گفتم من زندان درست نمی‌کنم و کار هم نمی‌کنم. من زندانی هستم و زندان می‌کشم.
او معتقد است: «استثمار در زندان چندین برابر است. زندانی در زندان ساختمان‌سازی می‌کند. اکثر زندان‌ها به دست خود زندانیان درست شده است و در مقابل آن دستمزد هم نمی‌گیرند. مثلاً من خودم در سال ۱۳۷۶ که در زندان بودم، با این کارگران صحبت کردم و یک اعتصاب یک روزه هم راه انداختم و مقداری دستمزدشان بالا رفت. ولی بعداً در پرونده من به عنوان جرم ثبت شد که در دادستانی جواب آن را دادم. این کارگران اصلاً دستمزدی نمی‌گیرند. حتی‌‌‌ دنبال همان ۱۰ هزار تومان یا ۲۰ هزار تومان که به عنوان حق ایاب و ذهاب داده می‌شود، نیامدند. وقتی آزاد می‌شوند، دنبال‌‌‌ همان حقوق معوقه پنج، شش ماهه خود نیامدند، چون از خدا می‌خواهند که از زندان خلاص بشوند و بروند و دیگر به آنجا کاری نداشته باشند.»

قوانین کار در زندان

اولین قانون مربوط به اشتغال در زندان‌ها، در سال ۱۳۰۴ خورشیدی به تصویب رسید و بر اساس آن اشتغال به کار در زندان ها، اختیاری بود.

قسمتی از حاصل کار این قبیل زندانیان، به خانواده آن‌ها اختصاص می‌یافت، ولی در جریان اصلاح قانون مجازات عمومی سال ۱۳۵۲، محکومان به حبس‌های جنایی در جرایم غیر سیاسی، در داخل یا خارج از زندان به کار گمارده می‌شوند، ولی به کار گماردن محکومان به حبس‌های جنحه ای، موکول به تقاضای آنان یا بستگی به نظر دادگاه داشته است.

قانونگذار سال ۱۳۵۲، اشتغال به کار زندانی را به عنوان حقی برای زندانیان در نظر گرفته و جنبه‌های اجباری اشتغال به کار محکومان را حذف کرده است. به علاوه، زندانیان سیاسی نیز از انجام اینگونه اشتغال به کار در مدت محکومیت، منع شده بودند.

تدوین‌کنندگان قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۶۱، ماهیت حقوقی کار زندانیان را نوعی حق زندانی تلقی می کنند و در ماده ۳۷ این قانون، اشتغال به کار زندانیان را موکول به درخواست زندانی یا اجازه دادگاه صادرکننده حکم محکومیت دانسته‌اند. رسیدگی و نحوه احراز شرایط اشتغال به کار زندانیان، در مورد محکومان عادی و همچنین اشتغال به کار محکومان دادگاه‌های نظامی و محکومان به جرایم سیاسی و نیز کیفیت پرداخت اجرت و طریقه محافظت از زندانیان مشغول به کار، مطابق آئین‌نامه‌ای خواهد بود که به پیشنهاد شورای عالی قضائی و دادگستری جمهوری اسلامی به تصویب برسد. زندانیانی که محکومیت قطعی پیدا کرده‌اند، پس از اتمام آزمایش‌های لازم و کسب نظر شورای طبقه‌بندی، در کارگاه‌های داخل زندان یا مؤسسه‌های صنعتی، کشاورزی و خدماتی خارج از زندان، به کار گمارده می‌شوند.

اکنون در زندان‌های ایران، زندانیانی که تقاضا کنند به کار گمارده می‌شوند. طبیعی است زندانی که خانواده‌اش از نظر معیشتی در تنگناست، ترجیح می‌دهد حتی با دستمزد بسیار نازل مشغول به کار در کارگاه‌های زندان شوند. محمود صالحی می‌گوید: «در قانون آمده است که کسانی که خودشان درخواست می‌کنند که بیایند کار کنند، می‌توانند کار کنند، اما قانون به این مسئله اشاره نکرده که آیا به این کارگران مزد می‌دهند یا نه. چون به این‌ها نمی‌گویند کارگر، بلکه می‌گویند زندانیان راه باز. یعنی می‌توانند بیرون بروند و دوباره به داخل زندان بازگردند. مثلاً من در سال ۶۵ در زندان سقز بودم و می‌دیدم که در آنجا کارگر را از زندان سقز به بانه می‌بردند که زندان درست کنند. اسم من را هم نوشته بودند که من نرفتم و گفتم من زندان درست نمی‌کنم و کار هم نمی‌کنم. من زندانی هستم و زندان می‌کشم. حداقل از سال ۶۵ دقیقاً خبر دارم که این شرایط در زندان‌ها ی جمهوری اسلامی برقرار است.»

۱۳۹۱ دی ۷, پنجشنبه

خامنه ای شخصا دستور کشتار مردم را صادر کرد


رئیس قوه قضاییه گفت:‌ مقام معظم رهبری در برخورد با این فتنه بسیار صبوری کردند و آنگاه که به این نتیجه رسیدند که فتنه‌گران به دنبال حق و حقوق قانونی نبوده بلکه می‌خواهند با نظام برخورد کنند، به خوبی به ارشاد مردم و بیدار کردن بصیرت مردم پرداختند که موجب برخورد انقلابی با فتنه‌گران و خلق حماسه نهم دی‌ماه شد.

به گزارش جهان نیوز، آیت‌الله آملی لاریجانی در جلسه امروز مسئولان عالی قضایی با گرامیداشت حماسه نهم دی‌، از این حماسه بزرگ به عنوان حماسه بصیرت، دشمن‌شناسی و غیرت ایرانی و اسلامی یاد کرد و گفت:‌ ملت بزرگ ایران در این روز بزرگ حماسه‌ای از بصیرت، دشمن‌شناسی، غیرت ایرانی و اسلامی و مجاهدت در میدان عمل، خلق کردند و با بصیرت کامل و در وقت مناسب پاسخ محکمی به فتنه‌گران سال 88 دادند و به همه کسانی که در این مسیر گام برمی‌دارند، فهماندند که مردم ما ارزش‌های اسلامی خود را به هیچ قیمتی معامله نخواهند کرد.

رئیس قوه قضاییه تاکید کرد: راه ملت ما راه تعالی و پیشرفت است و ارزش‌های اسلامی و انسانی و پیوند مردم و رهبری ناگسستنی است و این موضوع بار دیگر در فتنه 88 و حماسه عظیم نهم دی‌به خوبی ثابت شد.

آیت‌الله آملی لاریجانی اگر حضور مردم در وقت مناسب خودش و شناخت راه و تشخیص دشمن و فتنه‌گران نبود، چه‌بسا انقلاب اسلامی ما به این کیفیت که وجود دارد، باقی نمی‌ماند.

رئیس قوه قضاییه با اشاره به اینکه «در جریان فتنه 88 دشمنان نظام اسلامی به دنبال ایجاد غائله بودند و عده‌ای نیز از درون کشور آب به ‌آسیاب دشمن ریختند» اظهار کرد: در فضایی که دشمن ایجاد کرده بود و هیاهوی فتنه‌گران در درون کشور، مردم بابصیرت ایران با وجدان بیدار خود به‌ پا خاستند و این فتنه را خاموش کردند.

آیت‌الله آملی لاریجانی تاثیر حرکت مردمی و حماسه نهم دی را محدود به زمان و مکان خاصی ندانست و گفت: پیام و تاثیر این حماسه بزرگ، جاودان و تاریخی است و اکنون هم دشمنان داخلی و خارجی نظام می‌دانند که مردم انقلابی و با بصیرت ما همواره بیدار و هوشیارند و با کسانی که بخواهند با جنجال‌های سیاسی و فتنه‌گری‌ها از مسیر انقلاب و قانون اساسی عبور کنند، برخورد قاطع خواهد کرد.

رئیس قوه قضاییه تاکید کرد: انقلاب اسلامی ما با خون شهدا آبیاری شده و با مجاهدت‌های عظیم،‌ بنیان آن شکل گرفته و با رهبری‌های حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری معماری شد و مردم ما هیچ‌گاه نمی‌گذارند که این انقلاب و نظام عظیم با فتنه فروبریزد.

آیت‌الله آملی لاریجانی با تاکید بر اینکه نقش مقام معظم رهبری در برخورد با فتنه سال 88 بی‌بدیل بود، گفت:‌ مقام معظم رهبری در برخورد با این فتنه بسیار صبوری کردند و آنگاه که به این نتیجه رسیدند که فتنه‌گران به دنبال حق و حقوق قانونی نبوده بلکه می‌خواهند با نظام برخورد کنند، به خوبی به ارشاد مردم و بیدار کردن بصیرت مردم پرداختند که موجب برخورد انقلابی با فتنه‌گران و خلق حماسه نهم دی‌ماه شد.

رئیس دستگاه قضا در ادامه به موضوع تصویب قطعنامه حقوق‌بشری در مجمع عمومی سازمان ملل علیه ایران اشاره کرد و گفت:‌ برخوردهای دوگانه سازمان ملل با نظام اسلامی ایران برای همه ما تکراری شده است و اینک کشورهایی ما را متهم کرده و می‌کنند که خودشان نقض‌کننده‌ترین کشورها در مساله حقوق‌بشر هستند.

آیت‌الله آملی لاریجانی به گزارش دادگاه اروپا درباره نقض حقوق بشر آمریکا از طریق سازمان سیا اشاره و تاکید کرد: در این گزارش همگان دیدند که چگونه سازمان سیا در اروپا به شکنجه، ربایش و حتی تجاوز جنسی به افراد پرداخته است و افراد صدمه‌دیده در خود آمریکا نتوانستند از حقوق پایمال شده خود، دفاع کنند و با این وجود چگونه باز هم این کشور خود را مدعی حقوق بشر می‌داند.

رئیس قوه قضاییه افزود:‌ آمریکایی‌ها در حالی از حقوق بشر دم می‌زنند که از کشورهایی  حمایت می‌کنند که رنگ انتخابات را ندیده‌اند و در قبال کشوری مانند بحرین نیز که مدت‌هاست به حقوق ملت تجاوز می‌شود سکوت اختیار کرده‌اند و بلکه حمایت هم می‌کنند چون که در این کشور پایگاه نظامی دارند.

آیت‌الله آملی لاریجانی تصریح کرد: نظام اسلامی ایران نه از باب قطعنامه‌های حقوق بشری بلکه بر اساس ارزش‌ها و احکام اسلامی و قرآنی که شالوده این نظام است، خود را ملزم به رعایت حقوق بشر می‌داند و اگر تجاوزی هم به حق و حقوق افراد شود، خود نظام برحسب اعتقاد اسلامی خود و وظیفه‌ای که دارد با آن برخورد می‌کند، کما اینکه در قضیه فرد وبلاگ‌نویس همگان شاهد رسیدگی و برخورد مناسب نظام و دستگاه قضایی بودند.

رئیس قوه قضاییه افزود: بر خلاف غربی‌ها که تنها چهره و قیافه حقوق بشری به خود می‌گیرند و به مدد رسانه‌ها و متکی به تبلیغات فریبنده، مدعی حقوق بشر هستند، نظام اسلامی ایران خود را موظف و مکلف به برخورد با نقض حقوق افراد می‌داند و مسئولان قضایی و سایر مسئولان حاضر نیستند در مقابل پاره‌ای وهمیّات، دین و آخرت خود را بفروشند و در مقابل تجاوز به حقوق مردم ساکت بمانند.

آیت‌الله آملی لاریجانی با تاکید بر این‌که مسئولان نظام اسلامی ایران براساس وجدان انسانی، خود را ملزم به رعایت حقوق بشر می‌دانند، گفت:‌ حقوق بشری که ما به آن ملزم و مقید هستیم حقوق بشر برخاسته از فطرت پاک انسانی و در چارچوب ارشادات قرآنی و دینی است نه حقوق بشر ترسیمی و تحمیلی غرب چرا که راه ما و سلوک ما راه و سلوک فطرت‌های پاک انسانی و برگرفته از تعالیم اسلامی است و این اسلام است که حدود و ثغور حقوق بشر نظام ما را مشخص کرده است در حالی که حقوق بشر ادعایی غرب بر اساس فهم ناقص آنان از حقیقت انسانی استوار است، فهمی که گاه در تضاد با ارشادات ادیان الهی است.

بر اساس گزارش اداره کل روابط عمومی قوه قضائیه، مسئولان عالی قضایی در این جلسه به بحث و بررسی درباره اصلاح قانون نظارت بر رفتار قضات پرداختند.

گرانی؛ مرگ بیماران به دلیل ناتوانی در تهیه دارو

خبرگزاری تسنیم : مدیر عامل انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیو ی با اشاره به افزایش 150 درصدی داروهای بیماران کلیوی از مرگ بیماران به دلیل ناتوانی در تهیه دارو خبر داد.

هاشمی قاسمی در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم ، با اشاره به افزایش 50 تا 150 درصدی قیمت‌های داروهای بیماران دیالیزی و پیوند کلیه اظهار داشت: متأسفانه بیمارانی را داریم که به دلیل ناتوانی در تهیه دارو  برای مصرف آن جان خود را از دست می‌دهند که نمونه بارز آن را چندی قبل داشتیم.

وی افزود: یکی از مشکلات بیماران کلیه مربوط به داروی (والساید) که یک داروی آنتی‌بیوتیک قوی و موثر به حساب می‌آید است که بیماران پیوند کلیه که کلیه آنان ویروسی می‌شود مجبور هستند این دارو را برای مدت 2 تا 6 ماه مصرف کنند در حالیکه قیمت هر عدد از این دارو 70 هزار تومان است و برای یک دوره کامل درمان هر بیمار مجبور است 4 میلیون و 200 هزار تومان پرداخت کند در حالیکه این دارو به هیچ عنوان تحت پوشش بیمه نیست و بیمه‌ها تا امروز فقط قول پوشش این دارو را داده‌اند.

قاسمی در ادامه با اشاره به مشکلات داروی دیگر بیماران کلیوی از جمله در زمینه دارو تاکرولیموس و سیرالیموس تصریح کرد: این 2 دارو نیز با قیمت بسیار بالایی مواجه شده است و هر چند وقت یکبار نیز دچار کمبود می‌شود در حالیکه این دو دارو از پرمصرف ترین داروهای بیماران پیوند کلیه به حساب می‌آید.

وی گفت: با توجه به نوسات ارز قیمت داروهای بیماران کلیوی 50 تا 150 درصد افزایش یافته است و این در حالی است که براساس قواعد بیمه‌ها بیمار مجبور است 10 درصد از فرانشیز دارو را پرداخت کند و حال داروی که هزینه آن 150 درصد افزایش یافته است مسلماً فشار زیادی را به بیمار وارد می‌کند در حالیکه بسیاری از بیماران کلیوی شغلی ندارند و از قشر مستضعف جامعه به حساب می‌آیند.

صبح فردا ۵ نفر در یاسوج در ملاء عام اعدام می‌شوند

خبرگزاری هرانا - قرار است ساعت ۸ صبح پنج شنبه ۷ دی ماه ۵ نفر در ملاء عام، در شهر یاسوج اعدام شوند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ساعت ۸ صبح پنج‌شنبه ۷ دی ماه ۵ نفر در ملاء عام، در پارک ساحلی واقع در شهر یاسوج اعدام خواهند شد.

گفته می‌شود این پنج نفر به اتهام تجاوز به عنف به اعدام محکوم شده اند.

بزودی تحریمها علیه رژیم تهران تشدید خواهد شد

به گفته منابع اسرائیلی، بزودی تحر‌یمها علیه رژیم تهران شدیدتر می شود و اگر جمهوری اسلامی برنامه اتمی خود را متوقف نکند، گزینه نظامی نیز مطرح خواهد شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، رادیو اسرائیل در گزارشی اعلام کرد، بزودی تحرکات بین المللی علیه رژیم تهران افزایش یافته و تحریمها علیه این رژیم تشدید خواهد شد.

در این گزارش به اظهارات اخیر "ایهود باراک" وزیر دفاع اسرائیل اشاره شده که گفته بود، رژیم تهران در آینده نزدیک به توانمندی نظامی در زمینه هسته ای دست می یابد.

اطلاعيه: ادامه و تشدید محاصره لیبرتی با انتقال عاملان کشتار و جنایت به لیبرتی

ادامه و تشدید محاصره لیبرتی با انتقال عاملان کشتار و جنایت به لیبرتی
همزمان با زجرکش کردن مجاهد خلق بهروز رحیمیان، محاصره ظالمانه و اذیت و آزار ساکنان لیبرتی با استقرار سرگرد احمد خضیر و سروان حیدر عذاب ماشی دو تن از مسئولان قتل عام ژوییه ۲۰۰۹ و آوریل۲۰۱۱ در این کمپ، تشدید شده است. ۱. از تاریخ ۳۰نوامبر۲۰۱۲، نیروهای وابسته به نخست وزیری عراق از ورود بسیاری از مواد مورد نیاز ساکنان مانند پوشاک زمستانی، پیراهن، کیسه های پلاستیکی و جعبه های مقوایی مخصوص نگهداری مواد غذایی جلوگیری می‌کنند.
۲. نیروهای عراقی همچنان از استفاده از دو لیفتتراک متعلق به ساکنان ، ممانعت می‌کنند. این دو لیفتراک پس از مراجعات و مکاتبات متعدد با مقامات ملل متحد و مقامات آمریکایی در ۸ آذر (۲۸نوامبر) از اشرف به لیبرتی منتقل شد. اما برخلاف توافقات قبلی، نیروهای عراقی آنها را در مرکز پلیس نگهداشته و گفتند ساکنان تنها با رانندگی پلیس عراق می تواند از آنها استفاده کنند. از یک هفته پیش به‌رغم مراجعات مکرر، ساکنان جز یک روز حتی با رانندگی پلیس عراق نیز امکان استفاده از لیفتراکها را نیافتند. این ابزاری برای شکنجه فیزیکی و روانی ساکنان است. حمل و نقل بارهای سنگین با دست و بر روی دوش افراد، در ماههای گذشته، باعث بیماریهای مختلف کمر و دست و استخوانی در میان ساکنان شده است.
۳. روز ۲۴دسامبر ، هنگامی که نماینده یکی از شرکتهای پیمانکاری استخدام شده توسط ساکنان، یک خودروی مواد غذایی را به ورودی کمپ برده بود، سروان حیدر از ورود آن جلوگیری کرد و آن را برگرداند.
۴. پمپاژ آب از ایستگاه پمپاژ لیبرتی به داخل کمپ به خاطر کارشکنی نیروهای عراقی روزانه با تأخیر و مشکلات جدی مواجه است. در روزهای ۲۴ و ۲۵دسامبر چهار ساعت پمپاژ آب متوقف بود. ساکنان چندین بار به پلیس مراجعه کردند اما هیچ اقدامی نکردند، به نحوی که آب تمامی منابع کمپ تخلیه شد. در یکی از مراجعات، سرگرد احمد خضیر به ساکنان گفت از آب باران استفاده کنید و هیچ آبی برای شما پمپاژ نخواهد شد.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۶ دی ماه ۱۳۹۱ (۲۶ دسامبر۲۰۱۲

گاردين: يک عکس منتخب در روز ۲۰دسامبر ۲۰۱۲ از ميان ۵۰ عکس خبری روز در جهان


مريم رجوی رئيس جمهور شورای ملی مقاومت ايران، در يک کنفرانس بين المللی در مادريد اسپانيا شرکت می کند. جايی که او از کشورهای اتحاديه اروپا خواست که مقاومت ايران را به رسميت بشناسد.

نامه افشاگرانه خانم كبري ميرباقري به آقاي دكتر آلخو ويدال كوآدراس، نايب رييس پارلمان اروپا


http://www.ir-efshagari.com/plugins/content/jumultithumb/img.php?src=Li4vLi4vLi4vaW1hZ2VzL3N0b3JpZXMvTWFnaGFsYXQvMTM5MS8gLmpwZyZhbXA7dz0zMDAmYW1wO2g9MjUwJmFtcDtxPTEwMA==من كبري ميرباقري به‌ همراه خواهرم اكرم و برادرم عليرضا در ليبرتي هستم. اين نامه رابراي شما كه از نزديك ما را در اشرف ديده‌ايد مي‌نويسم تاسوء استفاده‌هاي رذيلانه و جنايتكارانه اين رژيم از خانواده‌هاي مجاهدين عليه ساكنان اشرف به عمل مي‌آورد را با شما در ميان بگذارم. اين يك نمونه از هزاران نمونه است كه متاسفانه جامعه جهاني و مراجع حقوق بشري به آن توجهي ندارند.

آقاي دكتر آلخو ويدال كوآدراس، نايب رييس پارلمان اروپا
دوست بزرگ مقاومت ايران
در سال1360 در حاليكه دانش آموز 15ساله‌اي بودم به همراه اسماعيل برادر بزرگترم دانشجوي 23 ساله به جرم هواداري از مجاهدين دستگير و تحت شكنجه‌هاي جسمي و رواني قرار گرفتم. برادرم را در مقابل چشمان من شكنجه‌ مي‌كردند تا ما را درهم بشكنند. او در سال 1367 در قتل عام وحشيانه زندانيان سياسي به همراه 30هزار زنداني ديگر، حلق آويز شد و به شهادت رسيد و جان خود را فداي آزادي و رهايي خلق و آرمان والاي مجاهدين نمود.
در مورد من كه تا 1365 در زندان بودم از هيچ شكنجه فيزيكي و رواني و تجاوز وتعرض مانند ديگر زنان هم بندم فروگذار نكردند. درصدي از شنوايي يك گوشم را در اثر شكنجه از دست دادم و از عوارض آن تاكنون رنج مي‌برم و روي پايم عمل جراحي صورت گرفت كه ضايعات آن هنوز باقي است.
بعد از آزادي از زندان، در سال 1366 به‌همراه خواهر و برادرم به مجاهدين در عراق پيوستم. پس از  آن مادر 50 سال‌ام را به گروگان گرفتند و يكسال در اوين زير فشارهاي شديد روحي و جسمي قرار دادند.
رژيم جنايتكار آخوندي در اين ساليان با رذالت تمام از خانواده‌ام سوء استفاده كرده تا از طريق عواطف خانوادگي، عزم و اراده ما را درهم بشكند. البته دشمن ابله و زبون، نميداند كه عزم و اراده مجاهد خلق را نمي‌تواند با بكارگيري عواطف خانوادگي و اين اقدامات وحشيانه و شنيع در هم بشكند. و حالا بعد از اينكه از شكنجه برادرم در مقابل چشمان من و بازداشت مادرم و اذيت وآزار پدر و مادرم نتيجه‌اي نگرفتند، به يك روش رذيلانه‌تري متوسل شده و زهرا ميرباقري را عليه ما به كار گرفته‌اند.
زهرا كه هم‌زمان با من و خواهر و برادرم به اشرف آمده بود، دو سال قبل خود را زبونانه به نيروهاي عراقي تسليم كرد. تسليم به دشمن پايان كار نبود و به همدستي با رژيم آخوندي و نيروهاي عراقي پرداخت. در نظام كثيف آخوندي يك زنِ همكار يك فرصت براي لجن پراكني عليه مناسبات پاك مجاهدين است. او پس از ترك اشرف به ايران برده شد و پس از اطمينان كامل اطلاعات آخوندي از همكاري او  و گرفتن توجيهات و دستورات ضروري به عراق بازگشت تا به توجيه سركوب و كشتار ساكنان اشرف بويژه زنان مجاهد بپردازد.
از جمله در 9تيرماه1391، چندماه بعد از حمله وحشيانه 19فروردين 1391، او به همراه سه مامور ديگر اطلاعات، در يك شوي تبليغاتي در وزارت دفاع عراق شركت كرد تا اين جنايت ضدبشري را توجيه كرده و دستان خون‌آلود مالكي و مزدوران رژيم را بشويد. صحنه‌گردان اين نمايش مسخره، رسما محمد العسگري سخنگوي وزارت دفاع عراق و از دست‌اندركاران جنايت 19فروردين بود.
نامبرده و چند مامور مشابه او، در هتل مهاجر بغداد كه تحت كنترل سفارت رژيم آخوندي در عراق است، مستقر شدند. آنها تحت نظر ناصري از ماموران نيروي تروريستي قدس در سفارت رژيم، قرار گرفتند.
اين مأمور پس از انجام وظايفش در عراق، توسط رژيم بصورت غيرقانوني به اروپا منتقل شد تا تحت عنوان مخالف رژيم پناهندگي بگيرد. وي كه در اروپا با عوامل اطلاعات مانند خدابنده وسبحاني كار ميكند، به دروغ‌هاي مشمئزكننده‌ عليه زنان مجاهدين مي پردازد. او تلاش ميكند جنايتهاي كثيف رژيم و مزدورانش كه در زندانهاي ايران، از جمله اوين، كهريزك، گوهر دشت و... نه تنها در مورد زنان كه حتي بر روي مردان زنداني اعمال مي‌كنند را به مجاهدين نسبت دهد. آن هم در شرايطي كه رسوايي شكنجه و تجاوز در زندانهاي اين رژيم، عالم را فراگرفته است و اين فرافكني كثيف فقط براي دربردن اين جنايتكاران است.
در حالي كه خون بسياري از شهداي پاكباز خلق، از جمله ستار بهشتي كه بتازگي زير شكنجه جان باخت، رژيم  آخوندي را بي‌آبرو كرده است، تلاش ميكند دستان كثيف و خون‌آلود خود را به‌وسيله نفراتي مانند زهرا ميرباقري شسته و جنگ رواني عليه مجاهدين را شدت بخشد.
بعنوان يك زن مجاهد خلق، بايد بگويم لجن پراكني‌هاي اين عوامل خود فروخته صرفا عزم ما را  براي سرنگوني اين رژيم ددمنش جزم‌تر ميكند تا آزادي و رهايي را براي مردم‌مان به ارمغان ببريم. همه عشق و عواطف ما نثار خانواده‌هاي مقاوم و مادران و پدران شهيدان و خواهران و برادران عزيزي است كه در زندان و خيابان مورد هتك حرمت و شكنجه قرار مي‌گيرند ولي آرمان آزادي و نفرت از اين رژيم را هرگز از ياد نبرده‌اند.
از شما بعنوان يك دوست بزرگ مقاومت، درخواست افشاي هرچه بيشتر اين اقدامات رذيلانه كه از سوي وزارت اطلاعات ايران طراحي و هدايت ميشود را دارم. همچنين از شما مي‌خواهم اجازه ندهيد دمكراسي و حق پناهندگي در اروپا، مورد سوء استفاده مزدوران فاشيسم ديني حاكم بر ايران قرار گيرد. دادن حق پناهندگي به اين مزدوران از سوي كشورهاي غربي، فقط لكه‌دار كردن حرمت پناهنده سياسي است.
براي شما در آستانه ميلاد مسيح پيامبر صلح و عدالت و سال نوي ميلادي، آرزوي موفقيت و سلامتي هر چه بيشتر دارم.
كبري ميرباقري
3 ديماه 91

۱۳۹۱ دی ۶, چهارشنبه

نامه اعتراضي ويليام بوردون و پروفسور گاي گودوين گيل به كميسر عالي پناهندگان سازمان ملل


http://www.ir-efshagari.com/plugins/content/jumultithumb/img.php?src=Li4vLi4vLi4vaW1hZ2VzL3N0b3JpZXMvQWtoYmFyLzkxLTEwLzEwLTEvNDI1NTUuanBnJmFtcDt3PTMwMCZhbXA7aD0yNTAmYW1wO3E9MTAwابراز نگراني جدي درباره بروشور «اطلاعات» پخش شده دربين ساكنان ليبرتي توسط كميساريا
ما مطمئن هستيم كه شما دلائل نگراني ما را درك ميكنيد چون همه ميدانند كه دولت عراق كه كميساريا قصد دارد ساكنان را براي بازگشتي  «آبرومندانه» به ايران، به آن بسپارد به نيابت از جانب رژيم ايران عمل ميكند اين مسيري بسيار خطرناك است چون به وضوح واقعيتها را ناديده ميگيرد و مطمئنا بر خلاف مسئوليتهاي كميساريا خواهد بود كه «نبايستي پناهجويان را در مسير خطرناكي بياندازد»
كميساريا ميداند شماري از افراد در سالهاي اخير صرفاً به خاطر ديدار از اشرف اعدام شده اند و ديگران به همين دليل در زندان به سر ميبرند
ما از هيچ موردي در گذشته اطلاع نداريم كه تشويق پناهجويان به ترك كمپ پناهندگي سياست كميساريا بوده باشد  آيا ما بايد نتيجه بگيريم كه در اينجا انگيزه هاي سياسي دخيل هستند؟
درمورد انتقال سه تن از ساكنان به فنلاند شما مي دانيد طبق قانون بين المللي حفاظتي كه اين پناهندگان مشمول آن هستند ربطي به قبول يا رد راه حلي كه ممكن است به آنان پيشنهاد شود ندارد
ما مطمئن هستيم كه شما موافقيد كه تهديد كردن  و مطرح كردن رد حفاظت در چنين شرايطي كاملاً غيرقابل قبول است
آقاي آنتونيو گوترز،
كميسر عالي پناهندگان ملل متحد،
بعنوان وكلاي ساكنان اشرف و ليبرتي، ما ميخواستيم توجه شما را به چند نگراني در مورد تعيين استاتوي پناهندگي كه در حال حاضر در دست اقدام است جلب كنيم:
1- بروشور «اطلاعات» به فارسي، كه بين ساكنان ليبرتي از سوي كميساريا پخش شده است
2- انتقال سه تن از ساكنان به فنلاند
درباره بروشور «اطلاعات»
دو قسمت از اين بروشور مورد نگراني جدي هستند.
اولا، تحت عنوان «راه حل» نوشته است:
«اگر شما خواهان برگشت داوطلبانه به ايران هستيد، كميسارياي عالي پناهندگان ملل متحد  شما را به حكومت عراق مي سپارد تا حكومت عراق با همكاري  سازمانهاي مربوطه، برگشت امن و آبرومندانه شما به كشورتان را فراهم سازد».
ثانيا، تحت عنوان «محل سكونت» در اين بروشور نوشته شده:
  • «چنانچه مي دانيد بعضي از باشندگان قديمي اردوگاه، اين محل را ترك كرده و اكنون در جاي ديگري كه از سوي مقامات عراقي تهيه شده است، زندگي مي كنند.
  • كميسارياي عالي ملل متحد به شكل مداوم وضعيت آنها را بررسي و تحت نظارت قرار مي دهد تا مطمئن شود آنها در امنيت بوده و با آنها به خوبي برخورد مي شود.
  • پرونده هاي افرادي كه كمپ حريه (ليبرتي) را ترك مي كنند، به صورت عادي از سوي كميسارياي عالي ملل متحد در امور پناهندگان بررسي خواهند شد».
متن قبلي بروشور اطلاعات كه به ساكنان داده شده بود، هيچ اشاره يي به «محل سكونت» نداشت و پاراگراف مربوط به «راه حل» به صورت زير بود:
«در صورتيكه خواسته باشيد داوطلبانه به ايران بازگشت نماييد، كميساريا درخواست شما را به ماموريت مساعدت ملل متحد براي عراق ارجاع مي نمايد تا در هماهنگي با مقامات عراقي و سازمانهاي ذيربط ديگر به چگونه بازگشت مصون شما بپردازد»
همانطور كه شما متوجه خواهيد شد، تفاوتهاي مهمي بين  اين دو متن  وجود دارند.  در گذشته پروسه مربوط به كساني كه ميخواستند به ايران برگردند، به اين صورت بوده كه موضوع به يونامي اطلاع داده ميشد تا آنها بازگشت «امن» آنها را با مقامات عراقي و سازمان هاي مربوطه هماهنگ كنند. ولي درمتن كنوني، كميساريا ميگويد چنين افرادي را براي بازگشت «امن» و «آبرومندانه» به مقامات عراقي «خواهد سپرد».
ما مطمئن هستيم كه شما دلائل نگراني ما را درك ميكنيد.  هر چند كه پناهجويان ايراني هستند، ولي همه ميدانند كه دولت عراق، كه به نيابت از جانب رژيم ايران عمل ميكند، به همان اندازة مقامات كشور مبداء نسبت به آنها خصمانه عمل ميكند.  ساكنان پناهنده دوبار هدف حملات خصمانه و خشونت بار نيروهاي عراقي بوده اند، كه منجر به كشته شدن 49 تن و مجروح شدن 1000 تن گرديد.
آنها همچنين بالاجبار از خانه 25 ساله خود توسط همان مقامات عراقي رانده شده اند، همان مقاماتي كه كميساريا اكنون قصد دارد ساكنان را براي بازگشتي «آبرومندانه» به ايران، به آنها بسپارد.
اين مسيري بسيار خطرناك است، چون به وضوح واقعيتها را ناديده ميگيرد و مطمئنا بر خلاف مسئوليتهاي كميساريا خواهد بود كه «نبايستي پناهجويان را در مسير خطرناكي بياندازد».
كميساريا بخوبي ميداند كه چندين تن در سالهاي اخير به خاطر صرفا ديدار از اشرف اعدام شده اند، و اينكه ديگران در حال حاضر به همين دليل در زندان به سر ميبرند.
آقاي كميسير عالي پناهندگان،
همانطور كه مشاهده ميكنيد، «سپردن » ساكنان به دولت عراق براي اينكه بازگشت «آبرومندانه» آنان به ايران فراهم شود، خيلي محتمل است كه علاوه بر نقض آزادي وجدان و عقيده، آنان را با خطر جاني مواجه سازد.
ما بايد همچنين مبناي موضع كميساريا در مورد به اصطلاح «محل سكونت» را مورد سوال قرار دهيم.
روشن نيست كه انگيزه چنين اظهاراتي چيست  و يا چه هدفي از آن دنبال ميشود.
ما براساس دانشمان از راهنماي عمل كميساريا و شيوه هاي كار آن، از هيچ موردي در گذشته اطلاع نداريم كه تشويق پناهجويان به ترك كمپ پناهندگي و دنبال كردن استاتوي پناهندگي در محل ديگر، بدون  هرگونه دليل و توضيح، سياست كميساريا بوده باشد.  آيا ما بايد نتيجه بگيريم كه انگيزه هاي سياسي در اينجا دخيل هستند؟
باگفتن اينكه «كميسارياي عالي ملل متحد به شكل مداوم وضعيت آنها را بررسي و تحت نظارت قرار مي دهد تا مطمئن شود آنها در امنيت بوده و با آنها به خوبي برخورد مي شود» آيا كميساريا بطور ضمني ميگويد كه آنهايي كه كمپ ليبرتي را ترك ميكنند و به مقامات عراقي «سپرده» مي شوند، در جايي «امن» خواهند بود و با آنها رفتار خوب خواهد شد؟  و منظور از اشاره به «پرونده» هاي آنان كه بطور «نرمال بررسي خواهد شد» چيست؟
دستوركار كميساريا تامين حفاظت بين المللي براي ساكنان است، اين دستور كار، در ميان چيزهاي ديگر، شامل تلاش براي برداشتن محدوديت هاي غيرقانوني است كه روي اين پناهندگان در كمپ ليبرتي توسط دولت عراق اعمال ميشود.
با توجه به دشمني دولت عراق نسبت به اين پناهندگان كه علنا ابراز شده است، و با توجه به  قصد اين دولت براي غيرقابل تحمل ساختن زندگي براي ساكنان بمنظور وادار كردن ساكنان به تسليم در مقابل رژيم ايران، بنظر كاملا نادرست ميايد كه به هر شكلي پناهندگان را ترغيب كنيم خودشان را در اختيار الطاف مقامات عراقي قرار دهند.
انتقال سه تن از ساكنان به فنلاند
به ما گفته شده است كه، وقتي سه پناهنده اخيرا خواستار آن شدند كه به شهري در فنلاند به غير از «راوانيمي» منتقل شوند، با اين اميد كه بتوانند نزديك تر به جامعه ايراني باشند، كميساريا جوابش اين بود كه آنها ديگر از حفاظت بين المللي بهره مند نيستند، چون اين انتقال را رد كرده اند.
همانطور كه شما مطمئنا ميدانيد، حفاظتي كه اين پناهندگان مشمول آن هستند طبق قانون بين المللي ربطي به قبول راه حلي كه ممكن است به آنان پيشنهاد شود ندارد.
حفاظت بايد به آنها داده شود چرا كه اين افراد نگراني واضحي براي تحت آزار قرار گرفتن دارند و هيچ چيزي در هيچ يك از دستورالعمل هاي كميساريا نيست، چه رسد به قانون بين الملل، كه بگويد كه پناهنده حق نظر دادن و يا اعلام نظر در مورد كشوري كه، يا حتي شهري كه، او ممكن است به آن منتقل بشود، را  ندارد.
با توجه به سختيهايي كه اين پناهندگان داشته اند، كه ازجمله ديگر چيزها شامل تجربه دو كشتار، بي خانماني اجباري و قبل از آن، سه سال شكنجه رواني ميشود، يك زاويه ورود واقعا متفاوت ضروري است.  ما مطمئنا بدرستي انتظار داريم كه جواب كميساريا، با توجه به دهه ها تجربه در اين زمينه، درجهت نيازها و نگراني هاي پناهندگان باشد، و اينكه به جاي تهديدها و مقابله جويي ناموجه، به دنبال مشورت و رهنمود دادن به آنها باشد.
در مورد موضوع حاضر، در جاييكه پناهندگان تقاضاي حفاظت خود را پس نگرفته اند، و هيچ پايه اي براي متوقف كردن حافظت وجود ندارد، في الواقع هيچ توجيهي براي متوسل شدن به «كنسل كردن» استاتو وجود ندارد.
ما بخوبي متوجه هستيم كه عكس العملهاي پناهندگان، مانند آنچه كه ما گزارش آنرا داريم، كمكي به پروسه پيدا كردن يك راه حل نمي كند.
ما در گذشته همكاري خودمان را ارائة كرده  و مجددا نيز تكرار مي كنيم  كه ما بيشتر از هر وقت آماده ايم تا در زمينه مشاوره در موارد مناسب كمك كار باشيم.
در اين رابطه، ما محترما از شما ميخواهيم كه به مسئولين كميساريا كه درگير پروسه انتقال هستند، دستور بدهيد با رهبري كمپ مشورت كرده و هماهنگي كنند تا چنين مشكلاتي در آينده بوقوع نپيوندند.
به ما اطلاع داده شده كه فنلاند بطور پايه اي متقبل شده است كه يازده پناهنده را بپذيرد.
آيا امكاني وجود ندارد در اينجا كه تمامي يازده پناهنده همزمان به يك شهر منتقل شوند؟
دهه ها تجربه تاييد ميكند كه اجتماع و همبستگي كليد انتقال موفقيت آميز بوده است.
و اينكه امكان رابطه داشتن با ديگران، وقتي پناهندگان به محيطي كاملا جديد وارد ميشوند به غايت به برطرف كردن فشارهاي روحي آنها كمك ميكند.
درمورد يك موضوع مرتبط ديگر، ما همچنين بايد متذكر شويم كه متاسفانه بعضي از موكلين ما تمايلاتي از سوي بعضي مسئولين كميساريا گزارش كرده اند كه آنها بطور ضمني به تهديداتي مشابه از همين نوع، دست ميزنند.
مثلا در مورد ساكناني كه شايد بطور كامل آنچه را كه كميساريا ميگويد قبول نكنند و يا آنهايي كه در مورد سوالاتي كه مربوط به استاتوي پناهندگي آنان نيست سوالاتي بكنند، ما مطمئن هستيم كه شما موافقيد كه تهديد كردن  و مطرح كردن رد حفاظت در چنين شرايطي كاملا غيرقابل قبول است و اينكه هيچ كسي كه نياز به حفاظت بين المللي دارد نبايد از انتقام گيري هراس داشته باشد.
بنابراين ما مصرانه تقاضا ميكنيم كه شما فورا به اين مسئله توجه كنيد و توجيهات لازم را درمورد  وارد كردن عنصر مانيتور بي طرفانه در پروسه مصاحبه به عمل آوريد
آقاي كميسر عالي
ما يكبار ديگر بخاطر توجه شما به اين موارد كه باعث نگراني بسيار هستند، از شما تشكر مي كنيم.
ما كاملا متوجه مشكلاتي كه پناهندگان با آن مواجه هستند، و آنچه كميساريا براي پيدا كردن و تامين حفاظت موثر بين المللي و بدست آوردن راه حل هاي انساني با آن مواجه است، هستيم.
همانطور كه در بالا متذكر شده ايم، ما حتما آماده هستيم تا نقشي مثبت در اين تلاش انجام دهيم، تا موارد نگراني باز تكرار نشود.
با احترام
پروفسور گاي گودوين گيل
ويليام بوردون

منـهم مبــارزه م میــاد، خیــلی هم مدرن! (رحمان کریمی)


tofigh-4طنزکانه! باور کنید اصلا ً تقصیر من نبود. ماشاء الله آقای پولی زاده از بس با بزرگان و رجال مبارز دموکرات، حشر و نشر دارد؛ دیر به فراست این ارادتمند می افتد. سه روز پیش از آن « نشست » تاریخی، مرا مطلع کرد. خردمندان گفته اند: الاهمُّ فَالاهم. از بد شانسی، همان روز حرکت، وقت رفتن به سفارت را داشتم. اگر وکالتنامه را که به اسم مامانم بود به موقع نمی فرستادم، یک قطعه زمین مرغوب را در تهران از دست می دادم و این خلاف عقل است. سعادت شرکت در نخستین نشست را نداشتم اما می دانستم که این تازه آغاز یک مبارزه جدی و دورانساز است و وقت بسیار. بعد از مهر و تأیید امضا در سفارت، به مامان تلفن زدم اما کو حواس جمع؟ همهٌ ذکر و فکرم شده بود « اتحاد برای دموکراسی ». ده پانزده سال است که زبان دوم اذیتم می کند ولی در آن ساعت بیشتر از هر وقت دیگر. صدای مامان که شنیدم بی اختیار گفتم: «هلو…؟ Meine liebe Mutter! wie geht’s dir (مادر عزیز حالت چطوره؟)». مامان گفت: انگار باز غربت زده شدی! حق داری پسرم، سه ماهه رنگ ایران رو ندیدی. گفتم: نه مامان، سه ماه و هشت روزه. مامانم گفت: دیگه بدتر. خط افتاده بود به خش خش. گفتم وکالتنامه و پول را همین امروز پست و حواله می کنم. نگذار زمین از دست بره.
سه روز بعد که قهرمانان از پراگ برگشته بودند، تلفن زدم به پولی زاده. چقدر خوشحال شد. گفت: شیردل جان! فهمیدم که جدی هستی. جایت خالی بود. چه سخنرانی ها و چه تصمیماتی!. همه کمربند ها را سفت بسته بودند. اگر نمی جنبیدیم در مقابل مجاهدین، چیزی برای دموکرات ها باقی نمی ماند. گفتم: پولی جان! باور کن به جان عزیز خودت، قرار و آرام ندارم. غذا می خورم، مبارزه م میاد، دراز می کشم مبارزه م میاد، تو فکر حساب و کتاب کارم هستم، مبارزم میاد. دیگه نه قالب نشستن برام مانده و نه دراز کشیدن. می خواهی باور کن می خواهی نکن، لقمه چه کوچک و چه بزرگ روی زبانم بند نمی شود. خوابم هم پریشان شده. هر شب با چند تا مجاهد گلاویز و درگیرم. پولی زاده گفت: این از عِرق ملی و میل به دموکراسی ست که در وجودت نهادینه شده و احتیاج به حرکت و فعالیت بیشتر دارد. خواب تو می گوید که تکلیف آزادگان و دموکرات های وطن جز این نیست که جلو مجاهدین که سد راه هر تحول هستند، بایستند تا سرانجام بتوانیم ملک و ملت را از دست مجاهدین در آوریم. سی سال بدون اتحاد مبارزه کردیم، نتیجه اش این شد که امروز شاهد آنیم. مجاهدین دارند جهان را هم به اشغال خود در می آورند. نشست عظیم و با شکوه پراگ به معنی پایان دادن بدین پیشروی ست. همگی شبانه روز باید پشت میکروفن ها و میزهای گرد و عرصه اینترنت در حال بسیج باشیم. به پولی زاده متذکر شدم که هرچند پیش شما چندان به حساب نمی آید ولی می دانید که من با همهٌ گرفتاری ها و مشغولیات اقتصادی ام، از مبارزه غافل نبوده ام. هرجا مجاهدی دهان باز کرده، جلوش ایستاده ام. هرجا جمع و محفلی بوده راجع به آنها افشاگری کرده ام اما می دانم که بعد از آن نشست، مبارزه باید شدت و حدت بیشتری پیدا کند. پولی زاده گفت: دمت گرم! از همین امروز، یک مبارزه مدرن و جدی را وارد فیس بوک خودت و دوستانت کن. پرسیدم: می دانی که با مبارزه آشنا هستم ولی خوب است از نوع مدرنش کمی توضیح بدهی. پولی زاده گفت: فاز مدرن بدین معناست که برای مقابله با مجاهدین تمامی نه تنها مرزهای سیاسی را که حتا اخلاقی را هم پشت سر بگذاریم. سال ها هر چه کرده و هرچه گفته ایم، نتیجه عکس گرفته ایم. حالا باید به هر دروغ مصلحت آمیزی که به زیان دشمن باشد، متوسل و آن را اشاعه و گسترش بدهیم. اخیراً خانمی از جدا شده ها، بعد از تشریف بردن به تهران و کسب توجیهات مدرن ؛ به خارج آمده و مسعود را که عامل همه گرفتاری های ما ایرانیان است، هدف قرار داده است. این یک جبهه مدرن است که باز شده و ما باید بی سئوال و شک و تردید وارد این جبهه شویم. پیشنهادم این است که کلیپ سخنرانی او را مثل فیل در فیس بوک، هوا کنیم. سئوال کردم: پولی جان! اسم این خانم مبارز و دموکرات چه باشد؟ گفت: « بتول رسوا ملایی ». دو ریالی ام زود افتاد. گفتم: پولی زاده ما تازه وارد فاز مبارزه مدرن شده ایم و خوب نیست برویم پشت دروغ های وقیحانه یک بریده که مستقیم هم از ایران آمده. هر آدم بی طرفی می فهمد کسی که از یک حزب یا سازمان به دشمنی بیرون می زند به راحتی می تواند به هر تهمت و دروغی متوسل شود تا داغ دلش را تازه کند، چه خاصه که از صادرات مرکز هم باشد. پولی زاده گفت: شیردل جان! کجای کاری؟ وقت ضیق است. دشمن دارد مقبول عام و خاص جهان می شود. کلا ه ها پس معرکه ست، نجنبیم باخته ایم. کلیپ بتول را بگذار در فیس بوکت. چند تا هوادار مجاهدین پیدا می شوند به اعتراض و پرخاش. تو هم داد و هوار راه بیانداز که ترور روحی ات می کنند، تلفنی تهدید به قتلت کرده اند. ای داد ای هوار! مجاهدین دموکراسی سرشان نمی شود، تکلیف ما دموکرات ها با این خشن ها چیست؟ شیردل جان! این خودش می شود یک جوسازی مبارزاتی خیلی مدرن. گفتم: پولی زاده جان! من خودم سرم درد می کند برای این نوع مبارزه ولی باید سراغ چیزی رفت که بگنجد. حس کردم پولی زاده دارد جوش می آورد چون صدایش را بلند کرد که: مهم سرو صدایی ست که باید بلند کرد. مهم جو سازی ست. جز این که عجالتاً از ما کاری دیگر برخاسته نیست. انشاءالله وقتی قوی شدیم هم مجاهدین از صحنه محو می شوند و هم رژیم می آید پای میز مذاکره. پولی زاده اضافه کرد که شیردل جان! اگر تو هی مبارزه ت میاد، منهم هی مذاکره م میاد چون مبارزه کردن که کار همیشگی من بوده و هست ولی برای رسیدن به مذاکره همانطورکه جواد خاضع گفت باید قوی بشویم. از هم امروز یک جفت دمبل بخر و در خانه بازو و پشت بازو کارکن. گفتم ای بچشم! واضافه کردم که: پولی جان! فکر نمی کنی بتول خانم، پیشانی سفید تر از آن است که بشود روی کلیپ او سرمایه گذاری سیاسی کرد؟ پولی زاده مثل ترقه در رفت: چرا نمی شود؟ خوب هم می شود. گفتم: درست است که او از مجاهدین بریده ولی یک راست رفته ایران و بعد آمده اروپا. این نوع جدا شده ها هم که پایشان به ایران برسد تکلیف معلوم است. بهتر است از ابتدا بهانه دست مجاهدین و مردم ندهیم. پولی زاده می خواست حرفم را قطع کند ولی من صدایم را بلندتر کردم که: از سر خیر وصلاح می گویم. دلم نمی خواهد دست روی چیزی بگذاریم که هیچ آدم بی طرفی نتواند به آن اعتماد کند. یادم می آید سال ها پیش یک خانم که از مجاهدین بریده بود در یادداشت های هفتگی اش در « نیمروز » نوشته بود که: هر روز صبح در قرارگاه که با مسعود سینه به سینه می شدم، او دست در سینه ام می کرد. باور کن مخالفان مجاهدین هم نتوانستند این ادعا را قبول کنند، چون اولاً مسعود در ستاد سازمان در بغداد می بود و در مواقع ضروری به قرارگاه ها می رفت. در ثانی چه جور بوده که هر صبح این خانم به مسعود می رسیده و اجازه آن کار را هم می داده و آیا در محوطه قرارگاه هیچ دیارالبشری جز این خانم نبوده؟ بتول خانم امروز، سنگ تمام گذاشته و تا آخر خط رفته. من که دشمن خونی مجاهدینم نمی توانم ادعای او را هضم کنم چه خاصه که دیگران. اگر این طور که بتول می گوید، می بود، امروز اثری از چنان تشکیلاتی باقی نمانده بود که ما مجبور باشیم به اتحاد برای مبارزه جدی. پولی زاده صدا را بلند ترکرد که: وای بر من، وای برایران، وای بر دموکراسی، وای برمبارزه برای مذاکره! مرد حسابی یک نبرد جدی بدون جو سازی که نمی شود. دراین عرصه دشوار باید برای رسیدن به هدف از آب هم کره گرفت. تو نمی دانی که از دروغ مصلحت آمیز چه استفاده ها می توان کرد؟. یادت رفته که چه جور میز کتاب ها را بهم می ریختی و مجاهدین را درگیر می کردی؟ دیدم حق با پولی زاده است. گفتم: ببخش عزیزم، ببخش! می دانی که این روزها وضع بازار کساد ست، ما هم گرفتار خنگی. وارد فیس بوک می کنم و بعد خواهی دید که مخلصت تا کجا خبره کار است. پولی جان! باید بجنبیم تا از حیث جمعیت از مجاهدین عقب نباشیم. پولی زاده گفت: عقب؟ با همان نشست پراگ کلی جلو افتاده ایم. می دانی « خطاپور » و« فرید ابتری » با ما بود. این یعنی اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران. دیگر چه می خواهی؟ تا یادم نرفته برایت بگویم که خود من زمانی بود که فکر می کردم، مجاهدین با ساندویچ جمعیت راه می اندازند. بعد دیدم این مقادیری توهین به شئون ملی می شود. سیر حوادث نشان داد که مجاهدین به هموطنان خارج کشور تلفن می زنند که اگر با ما نیایید، شما را به قتل می رسانیم. بیچاره هموطنان از ترس جان مجبورند بیست هزار، پنجاه هزار، صد هزار بروند سالن آنها را پر کنند.؟ گفتم: شنیدم که یکی از شرکت کنندگان درآن « نشست » مجاهد شکن، برگشته که آقایان پول و مخارج از کجا می آورند که حتا می خواهند به اعضا حقوق هم بدهند. پولی زاده که ماشاءالله روی سیب زمین بی رگ را کم کرده، قاه قاه خندید و گفت: یحتمل طرف نفوذی مجاهدین بوده وگرنه هفتصد سال پیش سعدی فرمود: « ای کریمی که از خزانه غیب / گبر وترسا وظیفه خور داری / دوستان را کجا کنی محروم / تو که با دشمنان نظرداری » دشمن که امروز مجاهد است، پول داشته باشد و ما که دوست هستیم نداشته باشیم؟ نهایت پول ما از یک منبع « طیب و طاهر» است و مال مجاهدین، حرام. دیدم پولی زاده عین حقیقت را می گوید. برایم فقط یک سئوال بیشتر نمانده بود: پولی جان مبارزه که مانع رزق و روزی نمی شود؟ گفت: معلوم است که نمی شود. ما که مجاهدین نیستیم که مردم را از کار وزندگی بیاندازیم. به همین دلیل است که می گوییم ما وارد فاز یک مبارزه کاملاً مدرن شده ایم بدور از هرگونه خشونت و قهر و غیظ. ما می خواهیم وارد بُعد سوم خامنه یی بشویم. همان بُعدی که مملو از عرفان و شعر و شاعری و هنرپروری ست. این مجاهدین بودند که کاراین عارف را بدینجا کشاندند. این مرد روحانی پیش از انقلاب، در باغ های مشهد با اهل دل حشر و نشر داشته. پیاله می زده و مضراب بر سیم های تار. ما می خواهیم دوباره با ملایمت و مسالمت این رویش را بالا بیاوریم و خواهیم آورد. البته اگر در اتحاد برای دموکراسی نفاق پیش نیاید. برای پولی زاده و خودم و مثل خودم آرزوی موفقیت کردم.

تایید نقش مستقیم خامنه ای در کلیه جنایات رژیم


جعفر پویه
 

تایید پاسدار احمدی مقدم بر نقش مستقیم خامنه ای در کلیه جنایات رژیم

روز گذشته (سه شنبه) پاسدار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده کل پلیس رژیم ولایت فقیه با روزنامه کیهان که زیر نظر نماینده خامنه ای اداره می شود و به ارگان بازجویان وزارت اطلاعات معروف است، درباره دستگیریها و سرکوب معترضان به انتخابات مهندسی شده رژیم گفتگو کرده است. احمدی مقدم در این گفتگو مواردی را اشاره و تایید کرده که تا کنون بسیاری بر آنها انگشت گذاشته بودند.

فرمانده پلیس کشور که زیر نظر مستقیم رهبر جمهوری اسلامی به سرکوب و بگیر و ببند مشغول است، در مورد سرکوب تظاهرات سال 88 و زندان خانگی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد می گوید: "در یک جلسه ای بعد از فتنه روز عاشورا، ما به ایشان عرض کردیم که یک تعداد از کسانی که در این فتنه دخیل هستند باید دستگیر شوند. فرمودند بروید ابتدا احراز کنید بعد بیاورید پیش من از من مجوز بگیرید. بعد از احراز یک لیست ۴۰ نفره بردیم فرمودند: این چند نفر با من."

اینگونه احمدی مقدم اعتراف می کند که سرکوبهای خونین مردم زیر نظر رهبر و به دستور مستقیم او انجام می گیرد. هرچند احمدی مقدم در مورد کروبی و موسوی مقدم می گوید: "قرار بود واقعا با اینها برخوردهای جدی کنیم، ولی آقا اجازه ندادند."

اما همین جمله و گفته بالا به طور کامل مشخص می کند که مسوولیت قتل و کشتار در کشور با چه کسی است و فرمان شکنجه، تجاوز جنسی و قتل جوانان در کهریزک و دیگر زندانهای رژیم را چه کسی صادر می کند. پاسدار احمدی مقدم همچنین اعتراف می کند که دستگاه قضایی و حرافی در مورد قانون در کشور پشیزی ارزش ندارد و آنچه بالا دست همه این نهادهای دهن پُرکن قرار دارد، دستور ولی فقیه و شخص علی خامنه ای است. او می گوید: "دستگاه های انتظامی و امنیتی و قضایی به وظیفه خودشان عمل کرده اند و تشکیل پرونده داده اند، ولی در یک مصلحت بالاتری معامله طلحه و زبیر با اینها شده است."

این جملات تصریح می کند که پرونده سازی و خط و نشان کشیدن نهادهای سرکوب زیر نظر خامنه ای تنها پوسته ای از واقعیت است و این اوست که فرمان نهایی در مورد هر عمل جنایتکارانه ای را صادر می کند.

در این گفتگو پاسدار احمدی مقدم از اختیار کامل دستگاه های سرکوب رژیم در بد رفتاری و سرخود عمل کردن با مردم نیز پرده بر می دارد و می گوید: "اگر قرار بود با متر قانون حرکت کنیم، باید برای هر مورد پرونده تشکیل می‌شد و به دادسرا می‌رفت. اما ما با توافقی که با دستگاه قضایی داریم، سعی کرده‌ایم با این روش از این روند جلوگیری کنیم."

از این واضح تر نمی شود که سخره گرفتن جان و حیثیت و کرامت انسانی شهروندان توسط سرکوبگران ولایت فقیه را بیان کرد. احمدی مقدم به خوبی عیان می کند که نه تنها برای هر موردی که دستگاه زیر نظر او بر خلاف مصالح رژیم تشخیص بدهد، قانونی بر خورد نمی کند، بلکه سرکوبگران در رژیم ولایت فقیه "با متر قانون" نیز حرکت نمی کنند، زیرا زورگویی و سرکوب شهروندان، تجاوز و شکنجه و پایمالی حقوق انسانی و کرامت مردم، برای رژیم ولایت ارزشی ندارد، به همین دلیل دستگاه قضایی با سرکوبگران توافق کرده هر آنگونه خود صلاح می دانند با مردم رفتار کنند.

اعتراف فرمانده کل پلیس کشور و گماشته سرکوبگر خامنه ای، بیانگر عملکرد اراذل و اوباشی است تحت نام پلیس و دستگاه امنیتی که زیر نظر مستقیم ولی فقیه رژیم، علی خامنه ای عمل می کنند. گفته های پاسدار احمدی مقدم تایید کننده نقش مستقیم خامنه ای در شکنجه، تجاوز جنسی، قتل و بی قانونی در کشور است.

توقف برنامه اتمی رژیم تهران، قول انتخاباتی نتانیاهو

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، کارزار انتخاباتی خود را آغاز کرده و گفته است، در صورتی که دوباره انتخاب و در مقام خود ابقا شود، متوقف ساختن برنامه هسته‌ای رژیم تهران از اهداف اصلی‌ا‌ش خواهد بود.

به گزارش رادیو آلمان، برگزاری انتخابات سراسری در اسرائیل در روز سه‌شنبه (۲۲ ژانویه ۲۰۱۳) از جمله رویدادهای مهم این کشور در آغاز سال نو میلادی خواهد بود.

کمتر از یک ماه پیش از برگزاری این انتخابات، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، کارزار انتخاباتی خود را رسما آغاز کرده است تا بتواند رقابت‌های در پیش را با موفقیت پشت سر بگذارد و به نخست‌وزیری خود ادامه دهد.

نتانیاهو شامگاه سه‌شنبه (۲۵ دسامبر / ۵ دی) کارزار خود را با نطقی در برابر هوادارانش در اورشلیم (بیت‌المقدس) افتتاح کرد و از اهدافش در دوره‌ی جدید سخن گفت.

وی تصریح کرد، اگر در انتخابات پیروز و در مقامش ابقا شود، پیش از هر چیز در راه توقف برنامه هسته‌ای ایران تلاش خواهد کرد. وی افزود: «ما بایستی در درجه اول جلوی برنامه اتمی ایران را بگیریم. ما داریم وقت را از دست می‌دهیم. این نخستین ماموریتم به عنوان رئیس دولت جدید خواهد بود.»

اسرائیل و برخی از کشورهای غربی معتقدند که جمهوری اسلامی در پوشش بهره‌برداری صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای، در پی دستیابی به تسلیحات اتمی است. ایران اما این ادعا را رد کرده و بر حق خود از استفاده مسالمت‌آمیز از انرژی هسته‌ای پافشاری می‌کند.

نتانیاهو در ماه سپتامبر سال جاری میلادی در نطق خود در مجمع عمومی سازمان ملل هشدار داده بود که ایران ممکن است تا تابستان آینده به مواد و تجهیزات لازم برای ساختن بمب اتمی دست یابد.

برنامه اتمی ایران و متوقف ساختن آن بخش زیادی از سخنان نتانیاهو را به خود اختصاص داده بود. وی اما به فرایند صلح خاورمیانه که در رکود به سر می‌برد، کوتاه پرداخت.


مذاکرات صلح خاورمیانه

نخست وزیر اسرائیل در این باره گفت، حاضر است با تمامی همسایگانی که در پی صلحی "همه‌جانبه و واقعی" هستند، به مذاکره بنشیند، اما در عین حال مصالح کشورش را مد نظر خواهد داشت.

طبق نظرسنجی‌ها حزب نتانیاهو، لیکود، شانس بالایی برای پیروزی در انتخابات زودهنگام اسرائیل دارد و احتمال می‌رود که به قدرتمندترین حزب بدل شود.

حزب "خانه ما اسرائیل" که آویگدور لیبرمن، وزیر خارجه مستعفی این کشور به آن تعلق دارد، متحد انتخاباتی لیکود محسوب می‌شود.

یارانه‌ 5 برابر شود قیمت‌ها 7 برابر می‌شود



یک نماینده مجلس با اشاره به اینکه دولت بدون در نظر گرفتن شرایط فعلی اقتصادی دم از افزایش 5 برابری یارانه نقدی می‌زند، گفت: بهترین راهکار برای اجرای فاز دوم هدفمندی، رشد پلکانی نرخ‌ها و بکارگیری ابزار سهمیه‌بندی است.

جعفر قادری در گفت‌وگو با فارس درباره افزایش 5 برابری یارانه‌های نقدی و صحبت‌های اخیر رئیس جمهور در این زمینه اظهار داشت: اگر بنا باشد یارانه‌ نقدی مردم 5 برابر شود قیمت‌ها هم حداقل 7 الی 8 برابر افزایش خواهد داشت.

وی ادامه داد: دولت در پرداخت همین یارانه فعلی نیز مبلغ 14 هزار میلیارد تومان از بودجه دولت کمک می‌گیرد و طبیعی است که اگر بخواهد یارانه‌های نقدی را 5 برابر افزایش دهد نرخ‌ها نیز باید 7 تا 8 برابر افزایش پیدا کند.

این نماینده مجلس شورای اسلامی اضافه کرد: رئیس‌جمهور آن روی سکه را برای مردم توضیح نمی‌دهد که درآمدی وجود نخواهد داشت تا یارانه‌های نقدی را 5 برابر کند ضمن آنکه از محل افزایش قیمت‌ها و منابع قابل تأمین این رقم حاصل نمی‌شود.

این عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس تصریح کرد: زمانی که افزایش جزئی در نرخ‌ها اعمال شده و در ماه‌های اول بر واحدهای تولیدی فشار وارد می‌شود و از آن طرف اجازه افزایش نرخ‌ها را به آنها نمی‌دهیم، طبیعی است که این عدم تعادل در رشد نرخ‌ها، کل تناسب و تعادل بازار را به هم ریخته و بازار پولی را نابسامان می‌کند.

قادری ادامه داد: این افزایش تورم موجب می‌شود رابطه تورم و سود سپرده‌ها به هم بخورد و کسی مایل به سپرده‌گذاری نباشد بنابراین تمام نقدینگی‌ها از بازار خارج شده و به سمت سکه و ارز هجوم می‌آورد.

نماینده مردم شیراز در مجلس شورای اسلامی یادآور شد: قطعاً این مورد منجر به افزایش تقاضا در بازار سکه و ارز و به دنبال آن رشد قیمت ارز خواهد شد که این افزایش نرخ دلار باز منجر به تشدید تورم می‌شود.

قادری با اشاره به اینکه 80 الی 90 درصد واردات کشور، کالای واسطه‌ای و مواد اولیه‌ای است، اضافه کرد: این رشد نرخ دلار قدرت رقابتی را برای تولید‌کننده داخل کاهش داده و کشور را به خارج وابسته‌تر می‌کند.

وی اظهار داشت: زمانی که قدرت رقابتی تولید کننده کشور کاهش یابد نیاز به واردات طبعاً بیشتر احساس می‌شود و این موجب افزایش نیازهای ارزی و رشد تقاضای ارز می‌شود که به دنبال آن با غیر واقعی شدن دوباره نرخ ارز و تشنج بازار مواجه است.

این عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس افزود: متأسفانه رئیس جمهور نگاهی کاملاً ایستا و غیرتخصصی به موضوع یارانه‌‌ها و تورم دارد و ارتباط بین بازارهای پولی و بخش‌های مختلف اقتصادی را در نظر نگرفته است.

قادری تصریح کرد: رئیس‌جمهور این موضوع را ساده می‌پندارد و به تمام ابعاد و زوایای این تغییرات، توجه چندانی نداشته است.

این عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس اضافه کرد: به دلیل شرایط ویژه اقتصادی، تولید‌کننده نمی‌تواند از تکنولوژی و مواد اولیه استفاده کند تا مصرف حامل‌های انرژی خود را کاهش دهد بنابراین هر چه نرخ حامل‌های انرژی افزایش یابد با کاهش تولید و تورم ناشی از فشار هزینه‌ها و تقاضا به صورت همزمان، مواجه می‌شویم.

این نماینده مجلس تصریح کرد: زمانی که تورم ناشی از فشار هزینه‌ها وجود داشته باشد قطعا به سمتی حرکت خواهیم کرد که با کاهش اشتغال و افزایش تورم مواجه می‌شویم.

وی در تشریح راهکاری برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها با کمترین تبعات، گفت: بهتر است همان رویه‌ قبلی که در مجلس دنبال می‌شد، پیگیری شود؛ افزایش نرخ‌ها پلکانی و با شیب ملایم اعمال شود و سعی کنیم از ابزار سهمیه‌بندی استفاده کنیم.

قادری توضیح داد: باید بتوان حداقلی را برای اقشار کم درآمد جامعه تأمین کرد و به برخی سوخت بیشتر یا نفت خام کمتر داد.

این عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس اظهار داشت: نمی‌توان با یک حکم و قضاوت کلی چنین پروژه قابل توجهی را ناگهانی اجرا کرد و قطعا این امر نیازمند تحلیل‌های کارشناسی و مشاوره‌های اقتصادی است.

۴۵ درصد معتادان ایرانی زیر ۳۰ سال سن دارند



مدیرکل تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با مواد مخدر آخرین وضعیت نرخ شیوع اعتیاد و مصرف مواد در سطح کشور را اعلام کرد.

به گزارش روابط عمومی ستاد مبارزه با مواد مخدر؛ حمید صرامی درباره نتایج طرح ملی شیوع‌شناسی مصرف مواد در میان شهروندان کشور گفت: براساس پژوهش صورت‌گرفته توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی که به سفارش ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور انجام شد، نرخ شیوع مصرف مواد مخدر و روان‌گردان‏ها در جمعیت 15 تا 64 سال، 2.65 درصد است.

به گفته او طرح ملی بررسی و شیوع‌شناسی اعتیاد و مصرف مواد مخدر و روان‌گردان‏ها در جمعیت عمومی یعنی در خانوارهای 31 استان کشور در مقیاس سنی 15 تا 64 سال به روش نمونه‌گیری خوشه‏ای و تصادفی چند مرحله‏ای سیستماتیک صورت‌پذیرفته است که براساس آن، تعداد تقریبی مصرف‌کنندگان مواد در سطح کشور، حدود 1325000 نفر است.

مدیرکل تحقیقات و آموزش ستاد گفت: جنسیت 91 درصد مصرف‌کنندگان مرد و 9 درصد زن است.

تریاک هنوز در صدر

صرامی درباره مواد مخدر معتادان ایرانی گفت: جمعیت نمونه تحقیق مهمترین مواد مصرفی را به ترتیب اولویت تریاک و مشتقات آن، شیشه، کراک (افغانی)، هروئین، حشیش و اکستازی ذکر کردند، ضمن آنکه 84 درصد مصرف‌کنندگان مواد نیز سابقه مصرف دخانیات را اعلام کرده‌ و عمدترین روش مصرف مواد در مصرف‌کنندگان نیز تدخین، خوردن، انفیه و تزریق بوده است.

او درباره سن مصرف کنندگان هم گفت: حدود 45 درصد مصرف‌کنندگان زیر 29 سال و حدود 30 درصد بین 30 تا 39 سال سن داشته که این موضوع نشان از توطئه استکبار جهانی به‌منظور نشانه‌روی و ضربه‌پذیر کردن نسل نوجوان و جوان جامعه از طریق ابزار تهدید نرم یعنی ترویج مواد مخدر و روان‌گردان‏ها دارد.

این مقام مسوول در ستاد گفت: بر این اساس ضرورت دارد مراکز آموزشی اعم از مدارس و دانشگاه‏ها به ‌مقوله پیشگیری اولیه از اعتیاد از طریق اطلاع‌رسانی و آگاه‌سازی به‌صورت مستمر و علمی، افزایش مهارت‏ها و سبک زندگی اسلامی و تقویت فعالیت‏های جایگزین به‏منظور نشاط و تحرک توجه جدی‏تر داشته باشند تا شاهد ضربه زدن به استراتژی‏های سیستم هوشمند مواد مخدر و روانگردان‏ها باشیم.

21 سال، شروع اعتیاد

مدیرکل دفتر تحقیقات و آموزش ستاد با بیان اینکه میانگین سن آغاز مصرف در جمعیت نمونه 21 سال بوده و ضمن آنکه 53 درصد از جمعیت نمونه دارای شغل بودند، افزود: 64 درصد مصرف‌کنندگان تحصیلات زیر دیپلم داشتند و 63 درصد جمعیت نمونه متاهل بودند و همچنین مصرف‌کنندگان مواد، اولین مکان شروع مصرف را به ترتیب اولویت منزل دوستان، منزل خود، اماکن مخروبه، پارک، کوچه و خیابان مطرح کردند که براین اساس ضرورت دارد والدین نسبت به نظارت بر تردد فرزندان و نحوه ارتباط آنان با دوستان و مدیریت اوقات فراغت فرزندان مداخلات جدی‏‏تر داشته باشند.

صرامی درابره روی آوردن جوانان به مواد مخدر گفت: براساس نتایج پژوهش اخیر در سطح کشور نیز، شش دلیل اساسی در شروع مصرف مواد در جمعیت نمونه، به ترتیب اولویت کسب لذت، کنجکاوی، تفریح، رفع مشکلات روحی، در دسترس بودن مواد و فشار دوستان است.

تعداد معتادان 12 استان، بالای میانگین کشوری

وی همچنین در ادامه گفت: نرخ شیوع مصرف به نسبت جمعیت در برخی از استان‏ها همچون کرمان، مازندران، خوزستان، آذربایجان غربی، لرستان، سیستان و بلوچستان، کرمانشاه، فارس، تهران، خراسان رضوی، قم و البرز بالاتر از حد میانگین کشوری بوده که ضرورت دارد تمامی دستگاه‏های مبارزه کننده در این جهاد مقدس، با اهتمام جدی‏تری نسبت به مهار این پدیده شوم مبادرت ورزند.

صرامی افزود: پرهیز از نگاه سیاسی به مسائل اجتماعی به خصوص اعتیاد، دوری از هیجان‌زدگی در مواجهه با آسیب‌ها و تهدیدات اجتماعی، لزوم شناخت عمیق پدیده‏های اجتماعی با توجه به تغییرات شتابان فرهنگی و اجتماعی، ضرورت سرمایه‌گذاری در عرصه پیشگیری اولیه از اعتیاد با هدف ایمن‌سازی آحاد سالم و در معرض خطر جامعه به‌منظور منع اولین بار مصرف، ارتقاء سطح آگاهی و آموزش مهارت‏های فرزندپروری به والدین، لزوم اتخاذ استراتژی‏های تهاجمی و سیستماتیک در مقابله با مواد مخدر و روان گردان‏ها با توجه به شرایط اجتماعی و بهره‌گیری از ظرفیت‏های دینی و مشارکت کلیه اقشار جامعه از جمله مولفه‏های تاثیرگذار در عرصه مبارزه با مواد مخدر می‌باشد.

وی در پایان گفت: در راستای اجرایی شدن مواد 15 و 16 اصلاحیه قانون مبارزه با مواد مخدر از جمله راه‏اندازی و بهره‏برداری از مراکز درمان و کاهش آسیب و براساس اعلام سازمان پزشکی قانونی، آمار مرگ و میر معتادان در سطح کشور در 7 ماهه سالجاری 28 درصد کاهش یافته است.

کارگران نساجی مازندران با ۲۹ ماه بیکاری، محروم از...

 صندوق حمایتی وزارت کار با دریافت بودجه‌های قابل توجه از دولت هیچ اقدام حمایتی از کارگران بیکار نساجی مازندران كه بیش از ۲۹ ماه است حقوقی دریافت نكرده‌اند انجام نداده است.

دبیراجرایی خانه کارگر مازندران اعلام کرد: صندوق حمایتی وزارت کار، تعاون ورفاه اجتماعی هیچ اقدامی درجهت حمایت از کارگران بیکار كارخانه نساجی مازندران انجام نمی‌دهد.

نصرالله دریابیگی در این باره به ایلنا گفت: صندوق حمایتی وزارت کار با دریافت بودجه‌های قابل توجه از دولت هیچ اقدام حمایتی از کارگران بیکار نساجی مازندران كه بیش از ۲۹ ماه است حقوقی دریافت نكرده‌اند انجام نداده است.

او افزود: در شرایط سختی که بسیاری از واحد‌های تولیدی با وقوع بحران اقتصادی تعطیل شده و به تبع آن تعداد زیادی از کارگران  نیز بیکارشده‌اند، صندوق حمایتی وزارت کار در قبال بیکاری این جمعیت بیکار  که هیچ منبع درآمدی ندارند مسئولیتی نمی‌پذیرد.

این فعال کارگری در باره وظایف این صندوق در جهت حمایت از کارگران بیکار گفت: این صندوق طبق قانون نقش یک نهاد حمایتی را دارد و وزارت کار موظف به پرداخت مقرری به کارگرانی است كه کارفرمایان آن واحد‌ها قدرت پرداخت مطالبات کارگران خود را نداشته باشند.

او در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد از مصاحبه اخیر رئیس جمهور در یک برنامه تلویزیونی در خصوص اینکه هیچ مشکلی در صنعت کشور وجود ندارد، اظهار داشت: صد‌ها واحد صنعتی در استان مازندران تعطیل شده یا در آستانه تعطیل شدن هستند. این مسئله‌ای است كه در مازندران به وضوح مشاهده می‌شود. طبق اخباری كه هر روز در رسانه‌ها درج می‌شود بحران صنایع در سایر استان‌ها نیز گریبان كارگران را گرفته است. حال رئیس جمهور با چه منطقی منكر وجود بحران در صنایع می‌شود؟

او اضافه کرد: بسیاری از این واحد‌ها علاوه بر اینکه کارگران خود را بیکار کرده‌اند توان پرداخت معوقات حقوقی کارگران خود را نیز ندارند از این رو صندوق حمایتی وزارت کار باید تمام توان حمایتی خود را برای حمایت از این قشر شریف كه در موقعیت ضعف قرار گرفته‌اند به كار گیرد. اما با انكار بحران صنایع به جز آنكه بلحاظ روانی باری بر دوش كارگران بیكار شده می‌گذارند، قدمی برای رفع این بحران برداشته نمی‌شود.

به گفته این فعال كارگری در مازندران، در این استان افزایش نرخ بیکاری و رکود اقتصادی و کاهش قدرت خرید كارگران شاغل کاملا نمایان است.

او ادامه داد: نمونه بارز کارگرانی که نیاز به چتر حمایت دولت دارند کارگران نساجی مازندران هستند که بعد ازگذشت ۲۹ ماه از بیکاری‌شان و دریافت نکردن حقوق، متحمل مشکلات زیادی شده‌اند، از این رو وزارت کار باید نسبت به این بی‌توجه‌اش پاسخگو باشد.

دبیر خانه کارگر مازندران خطاب به وزیر کار در این زمینه اضافه کرد: آقای وزیر! شما که خود مازندرانی بوده و به در و رنج کارگران نساجی آشنا هستید، چرا به فریاد این کارگران نمی‌رسید؟

او گفت: صندوق حمایتی که بودجه آن از در آمد‌های نفتی از سوی مجلس تخصیص یافته است وظیفه حمایت از این كارگران را دارد و هر نوع كوتاهی در این زمینه برای جامعه كارگری مازندران قابل پذیرش نیست.

دریابیگی تاکید کرد: کارگران از وعده‌ها و شعارها خسته شده‌اند و منتظر یك اقدام عینی از جانب دولتی هستند كه مدعی «عدالت‌گستری» بود.